نم نم عشقت را
با دریای محبت دیگران عوض نمیکنم
حتی اگر در طوفان غمت بمیرم
در تقویم دوستی این را به ذهنت بسپار
روزی به نام فراموشی وجود ندارد
اگر دیدی دنیا برات مفهومی نداره
تحمل کن شاید خودت دنیای کسی باشی
درخت هم که باشی
من دارکوبی می شوم که
هفتاد و سه بار در دقیقه تو را می بوسد
قلب کال من در فصل دست های تو می رسد
فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصل ها
قسم به تین و عنکبوت
به مرغ باغ ملکوت
از ته دل بهت میگم
دنیا فدای تا موت
شب را دوست دارم
چرا که در تاریکی چهره ها مشخص نیست
و هر لحظه این امید در درونم ریشه می زند
که آمده ای ولی من ندیده ام
هیچ بارانی جای پای دوست را
از کوچه خاطره ها نخواهد شست
دستم را بگیر و مرا به دور دست هایی ببر که
در دسترس هیچ دستی نباشم
بعد رفتنت ، من که هیچ
این همه دیواری که به عکست تکیه دادند ، ویرانه شدند