روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. ادامه مطلب ...
نَصوح مردى بود شبیه زنها ، صورتش مو نداشت و سینههایی برجسته چون سینه زنها داشت و در حمام زنانه کار مى کرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت و کسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد.
ادامه مطلب ...
+ مـن آدمـی هســم کـه اگـه بـا وسیـله مـورد نظــرم 3 قـدم فاصــله داشـتـه باشـم،حـاضـرم دسـتامـو انقـد بجَوَم تا قـطـع بشـن بعــد با پـارچـه لباســم به هــم وصــل کـنمشون و با عصـایـی کـه ساختـم وســیله مـورد نظـرمو بـه دَس بـیارم امــا
از جــام ، پـا نـشم ....
به همــین پـشه خاک بر سر قـسـم ...+
اس ام اس خنده دار
جوک خنده دار
دختــره
اومـده تـو فیسبـوکــــش نوشتـه:بیایـد برای همـه ی مریضـا دعـا کنیـم زودتـر خـوب
بشـن؛
پسـرِ اومـده کامنـت گذاشتــــــه: باشـه،کـجا بیایـم
دعـا کنیـم؟ :|
ادامه مطلب ...
یکی از
فانتزی های من اینه که یه مخاطب خاص جیگرداشته باشم،
بعد تو هر جمعی که میخوام قسم بخورم،
به دوست پسرم اشاره کنم،
بگم: به این برکت قسم
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه که بفهمم پلنگ صورتی اون سکه ها یی که داشت از کجا در می آورد؟
آیا شاغل بود!!!
فلسفه ام این
است: به من ربطی نداردکه دیگران در موردم چه میگویند
و چه فکری میکنند من خودم هستم و هرکاری که مرا شاد کند و به
دیگران ضرری نرساند را انجام میدهم.هیچ توقعی ندارم و
همه چیز را
میپذیرم اینگونه زندگی بسیار آسانتر میشود
آنتونی هاپکینز
اس ام اس های فلسفی و حکیمانه
و بدانید که اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش اند سوره انفال ادامه مطلب ...