یکی از
فانتزیام اینه کـــه
یه ساعت داشته باشم که سر جلسه هر امتحانی وقتی اون رو
میزنی زمان وایسه
بعد بـرم همه جواب هارو از رو کتاب ببینم و همیشه بهترین
نمره رو بگیرم،
وااااااااااااای آب قـند بدیـد …
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتیزیه من اینه که بری مدرسه ولی معلمت نیومده باشه !انگار که دنیارو بهت دادن اصلا عشق وحال میکنی ادامه مطلب ...
فانتزی من اینه ی بار ب بابام بگم برام شارژ بگیر نگه همین دیروز برات گرفتم***!!!!!!
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از فانتزیام اینه که یه رانی (ترجیحا آناناس) بگیرم دستم بخورم چند قدم حرکت کنم بعد قوطی رانی رو به سمت پشت بندازم همونطوری که تیکه های آناناس دارن از قوطی درمیان (با حرکت آهسته) همه دهنشون وا بمونه بگن این کیه که اینقدر پولداره از خیر ته رانی گذشت! منم پشت سرمو نگاه نکنم و به سمت افق به حرکتم ادامه بدم :)) ادامه مطلب ...
فانتزی من اینه تو مدرسه که مثل همیشه داریم یورتمه میریم یهو مدیرمون درحالی که ساپورت صورتی مایل به آبی خربزه ای گل منگولی با تیشرت سبز مخمل با کیلیپس چهل سانتی درحالی که کفتر رو سر کچلش پی پی کرده وخودش خبرنداره بیاد تو و میکروفون رو برداره بگه بیاید سرصف ومثل همیشه بگه پول کمک به مدرسه رو نیارید امتحان ترم اول نمیگیریم ازتون منم بلند بگم بازم زنش انداختش بیرون ودرحالی که همه دارن زمینو گازمیزنن بگه وایسا بیرون تامن بیام تکلیفو روشن کنم بعدبره یه قیچی بیاره که موهای منو ازته بزنه و همین که اومد موی منو کچل کنه گوشیم زنگ بخوره واز ته جورابم درش بیارم و درحالی که هنگ کرده جواب بدم یارو پشت خط بگه سلام سرگر باقر، سرهنگ آموکسی سیلی پنجاه میلی گرم هستم از بچه های کف اداره مبارزه بامواد ساعت هشت صبح فردا چهل متری با قاچاقچیای مواد دعوا؛بعد قطع کنه و مدیر درحالی که داره از کلش دود میاد بگه از این به بعد پنجشنبه ها مثل بقیه مدرسه ها تعطیلید بعد من یه لبخند ملیح بزنم بگم ممل سابقو لولو برد
یکی از فانتزیام اینه که...
دوران پیش
دانشگاهی یه دبیر فلسفه داشتیم خیلی خوب درس میداد اما سخت گیر بود امتحان میگرفت سه
تا سوال میگفت هر سوال یه ورق جواب داشت یه رب وقت میداد. . .
اسم کوچیکشم حسن بود. . .
اولین و آخرین فانتزیم این بود که یه بار آخر برگه
امتحانیم بنویسم سوالات خیلی خطرناک بود حسن!!!! ^__^
ولی مطمئن بودم اخراج میشم. . .
هعععی فانتزی به دل موندیم سال تحصیلی تموم شد!!!
آیا فانتزی خوبی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادامه مطلب ...
فانتزی من
اینه که مدیر مدرسه مون درحالی که سر کچلش میخاره و چهارصدتا بچه داره، جو
بگیره با شیلنگ نارنجی مخصوص گاز به کلاس ما حمله کنه ومن از پشت شبیخون بزنم و با کف دستم که
با روغن گیاهی مخصوص سرخ کردن چربش
کردم،بخوابونم برآمدگی بالای کله اش و درحالی که داره گریه
میکنه،سینه چاک کنم
و بگم: بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
اونم با نامردی سلاح کشتار جمعی که با کمک مالی کشورهای
دور خریده قسمت
دفاعی کلاس رو هدف قرار بده بعد فرار کنه و منم درحالی که خون جلو
چشامو گرفته؛
میکروفون رو بردارم و بگم: باهمه میخندی /با همه دست
میدی / دستتو میگیرم /جفتک میندازی/
بعد اونم بیاد بگه باقر(اسمم) با قر بیا/باقر با قر بیا
و درحالی که دارم با قر میرم؛ سرگرد آموکسی سیلی پنجاه
میلی گرم از اداره آگاهی بیاد جمع مون کنه.
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزی من
اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه
خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا 2 روز افسردگی
میگیرم
ادامه مطلب ...
ما هم
شنیدیم٬ میگن: وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،یعنی واقعا دوسش داره…
… اما
…
.
.
.
.
.وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،یعنی دیگه هیچوقت
نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه
اس ام اس خنده دار
جوک خنده دار
دیروز یه فیلم هندی دیدم که صدتارگبار سلمان خان روتیربارون کردن بعدش این اقاجاخالی میداد<خیلی به شعورم توهین شد
ادامه مطلب ...فانتزی من اینه که یه روز صبح ساعت هفت یکی بهم زنگ بزنه بر ندارم گوشی رو بعد بیام تلویزیون رو روشن کنم ببینم داره قرعه کشی میلیاردی رو نشون میده بعد مجریه میگه برنده جایزه میلیاردی گوشی رو برنمیداره یه بار دیگه قرعه کشی میکنیم...تو فانتزیامون هم شانس نداریم
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه که نفر سوم یه عشق پاک بشم
.
.
(بدجنسم خودتی....)
ادامه مطلب ...
ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺧﺎﺭﺝ
ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ
ﻣﯿﺮﻡ ﺭﻭ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ﻣﯿﺨﻮﻧﻤﺶ . . .
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از فانتزی های من این بود اون قدیما که ADSL نبود شبها میرفتم تو اینترنت این کیس من صدا نده که مامانم از شدت صداش بیدار بشه و بره پریز تلفن و بکشه و من ضدحال بخورم ادامه مطلب ...
یکی از فانتزیام اینه که امید جهان حداقل اول یکی از آهنگاش اسم خودشو فریاد نزنه
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه هروقت کلیپس دیدم بهش یه دختر آویزون نباشه.
چی کار کنیم آرزو بر جوانان عیب نیست.
ادامه مطلب ...
فقــط یـه
ایرانــی میتــونه دریــچه ای نــو بــر روی دســتور زبــان خودش بــاز کــنه و
بگــه : پــاشــو بشــین :||
اگـه ایــنو بــه یــه خآرجــی بگــین بـه دلیــل
ابتلــا بــه لـوپـوس اری تــراســمای حــاد همــراه بــا اسیــد
اســکوربیــک ریــغ رحــمت رو ســر
میــکشه
D: ....
خــعلی هــم شیــک و اسپــرت ^.^
اس ام اس خنده دار
جوک خنده دار
پریشب مامانم یه نگاهی کرد وگفت خیلی از بین رفتی صورتت تو رفته رنگت سیاه شده .... بهش گفتم از سرماست. برگشته میگه آره تابستون از گرماست و زمستون از سرما. فکرکنم غیرمستقیم خوردم کرد رفت. یعنی کل سال قیافم ضایعه؟؟؟؟؟؟ آیا مادر واقعیم همینه؟؟ شک ندارم حتما همینه وگرنه نگران از بین رفتن من نبود. قربون حرص خوردنش
ادامه مطلب ...فانتزی من اینه اون پشه ای که صبح ها مزاحم خوابم میشه و هیچ رقمه هم کوتاه نمیاد حتی اگه فحشش بدم و واسش اسلحه هم بکشم رو بدونم کجا میخوابه کی میخوابه حالشو بگیرم
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه که یه روز شلوار راه راهمو بکنم تو جورابم از این دپایی قهوه ای جلو
بسته ها پام کنم یه چادر رنگیه گل گلی سرم کنم یه زنبیلم بر دارم برم برج میلاد
بعد اونشب علیرضا حقیقی اونجا باشه یه دفعه منو ببینه
بیاد دنبالم بگه واااااااااااای تو همون دختر رویایی منی من بگم چرا؟
بگی اخه شبا تو خواب تورو میبینم من عاشق این استایلتم
بامن ازدواج میکنی؟ منم..........................
ادامه مطلب ...
وقتی مارکو
به ونیز برگشت همه دورش جمع شدن تا مارکو از عجایبی که در سفر دیده بود باهاشون
حرف بزنه
مارکو گفت یه جایی رفتم دیدم یه نفر داره حرف میزنه و چل
نفر دارن مینویسن و
اون پل نفر نمیدونستن دارن چی مینویسن و اون یه نفر هم نمیدونست چی
داره میگه
یکی از حضار ( با صدای دوبلور آمیتا باچان ) گفت مارک
اون استاد بوده و اون چل تا دانشجو بودن و داشتن جزوه مینوشتن
اس ام اس خنده دار
جوک خنده دار
چرا توی
سریالها میخوان شام بخورن زرشک پلو با مرغ روی میزه با کلی سالاد و نوشابه و مخلفات تازه
اون هم با تزئینی که فقط تی سایتهای
آشپزی عکسشون رو میشه دید
اینا هیچ وقت آبگوشتی کتلتی کوکویی نیمرویی چیزی
نمیخورن؟
تازه همیشه سر این میز یه نفر پیدا میشه که میل نداره
فانتزی من اینه که ازین موتور پرشیا داشته باشم بعد باهاش برم کوهستان از این کوه بپرم به اون کوه بعد ببینم نمیرسم موتورو ول کنم بره ته دره بعد خودم بپرم با نوک انگشتم از نوک صخره بگیرم نجات پیدا کنم بعد برم بالا بگم یوووووووهوووووووووووووووو. حال میده هاااااا
یکی از فانتزیام اینه که...
یــکــی از
فــانــتــزی هــای مــن ایـــنــه کـــه...
عـــشـــقــم بـــرگـــرده...
یکی از فانتزیای زندگیم اینه وقتی تو خیابون دو نفر دارن عاشقانه راه میرن از وسطشون رد شم
اک چه حالی میده!!!!
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه:
وقتی تو اتاقم نشستم یه دفعه غول چراغ جادو بیاد بگه:
"هوی یارو!!! سه تا آرزو کن میخوام برم"
منم که هنگ کردم هول بشمو بگم: "اولا که یارو
باباته دوما که حالا چه وقت اومدنه و..." تا بیام سومی رو بگم یهو بابام
یه لگد بزنه بهم و بگه : الدنگ خواب دیگه بسه دیگه شهریور شده و هوا خوبه منم دارم میرم مسافرت دینام کولرم بردم...
اصن پاک بوقیده میشه تو فانتزی آدم نه؟؟؟
ادامه مطلب ...
مامور
سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟
من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان
خونمون رو روشنایی میبخشن
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
نون خریدم
دارم میرم اتاقم دوستم رسیده میگه داری میری اتاق میگم پ ن پ نونا حوصلشون سر رفته
آوردم دور بزنمشون حالا هم دارم میبرم شهر بازی؛
آخه دوسته من دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گیج میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!
فانتزی من اینه هر وقت شارژ خریدم به کل مخاطبام اس میدم من به شارژ نیاز دارم بعد یه عالمه شارژ به هم
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یه مورچه درحال کشیدن آذوغه(عاذوغه،آزوقه،آزوغه،آضوغ)حالا هرچی)میبینم بدونم کجا داره میره خودم برسونمش گناه داره،همچین آدم دل نازکی هستم من
یه روز چند نفر تو چمنزار نشسته بودن بعد یکی میات بهشون میگه که شما اومدید این جا تفریح . بعد اونا گفتن پ ن پ اومدیم به صورت گله ای بچریم.
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
مگس نشسته رو برنج،به خواهرم میگم:ای وای مگس......میگه:بکشمش؟؟؟!!!!میگم پ ن پ...زشته برنج خالی بخوره یکم براش خورشت بیار.
رفتم حشره کش بخرم طرف گفت : میخواین زود بمیره ؟؟؟ گفتم : پَ نَ پَ میخوام زجرکش بشه مزه ی انتقام رو بچشم !!! مغازه داره هم زرنگ تر از من بود و گفت : دِ نـَـه دِ لذتی که در گذشت است در انتقام نیست !!!
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
یک شب رفته بودم خونه خالم ، اومده میگه چیزی لازم نداری؟ میگم نه ولی ای کاش مسواکم هم آورده بودم. برگشته میگه دِ نـَـه دِ خاله جون این که ناراحتی نداره ما این جا یک مسواک داریم مخصوص مهمون الان بهت میدم باهاش بزن !!!
فانتزی من اینکه شب عروسیم یه جوری آرایش کنم که داماد تو افق محو شه بعد موقع رقص دونفره عروس و دوماد به نشانه احترام وشوخی یه زیر پا ب دوماد بدم جلو جمع بخوره زمین ضایع شه بخندیم بعد اون قهر کنه بره دستشویی منم خودم مجلسو گرم کنم بعد عقب عقب برم بخورم به کیک ،کیک بیافته زمین له بشه و من فقط هی بخندم .!!!!!¡¡¡¡
اونوخ خودمو از عروسی نجات میدم ینی مامان بابام اون شب تو افق محو میشن اما بعدش منو تو خونه زندونی میکنن دیگه ام محلم نمیدن دامادم فرداش میاد حلقمو پس میده و من از ازدواج تا آخر عمرم راحت میشم¡¡¡¡!!!!o_O
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزی من اینه بدونم چرا اونایی که دفترمشق هارو میسازن خط هاشو انقدر به هم می چسبونن که ما مجبور شیم یک خط در میان بنویسیم. ادامه مطلب ...
با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان ۲ رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان ۲ آشپزی…!
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده…
یکی از فانتزیام اینه که یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه
بعد بچه دار شه بگم: سروش منتشر کرد
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه که تیم فوتبال محبوبم توی یه بازی خیلی خیلی مهم یک صفر عقب باشه و
من کلی استرس و دلشوره داشته باشم
بعد از شدت استرس برم دستشویی در حد یه دیقه وقتی برگشتم
ببینم 2تا گل زدیم و دو یک جلوییم خیالم راحت شه
ادامه مطلب ...
دیشب داشتم
خواب معلم سال سوم دبیرستانمو میدیدم که خیلی اذیتش میکردم
بعد5سال هنوز ازم ناراحت بود
اما باز خداروشکر که حسابی اذش معذرت خواستمو بوسش کردم
و ازدلش دراوردم
بچه ها قدر مدرسه و معلماتونو بدونین یروز از خواب بیدار
میشی و تنها آرزوت میشه اینکه بازم ساعت 7بری مدرسه
بعله اینطوریاس
یکی از فانتزیام اینه که...
آقا فانتزیم
اینه یه روز یکی عاشقم بشه.بهش بگم عاشق چی من شدی؟بگه تو باهمه دخترا فرق میکنی
این تفاوتت چشم منو گرفت.نم باخوشحالی
بگم چه تفاوتی.اون بگه تو کلیپس استفاده نمیکنی این تفاوت بزرگ
توءه.منم چون
اعصاب ندارم میرم یه کلیپس بزرگ میگیرم میزنم.میگم حالا بگرد دنبال یه متفاوت تر
والا
فانتزی من اینه که موهامو مث پسراکوتاه کنم ومث جونای سال47شلوارای پاچه گشاد تنم کنم موهامم فرکنم یه پیکان مدل 40 بگیرم بعد ی دونه از این عروسکای کوچیک که دماغشونو فشار میدی برات هم میرقصن هم آهنگ می خونن به پایین آیینه ی ماشینم آویزون کنم بعد با رفیقام که هم تیپ خودمن سواره پیکان گوجه ای رنگم بشیم بعد خیابونای محلمونو بالا پایین کنیم بعد بریم خزانه که خونه ی مخاطبم اونجاس ی دعوای درست حسابی کنیم(البته الان به دلایل خاصی که مخاطبم نیس دارم میگم باهم قهر نیستیم رفنه مسافرت اما اون نمیزاره من شرارت بازی کنم) آره دیگ چشم بعضی ها رودیدم***********!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچ وقت این فانتزی من تبدیل به واقعیت نمی شه چون از ی
دختر پونزده ساله
اینجور چیزا بعیده ینی اطرافیام نمیزارن!!!!!!!!!!!!!¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡****************
اما دوس دارم که همچین اتفاقی بی افته***********!!!!!!!!!!!!¡¡¡¡¡¡¡¡¡:-*
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزى من اینه که باب راس تو برنامه لذت نقاشى براى یه بار هم شده نقاشى اش خراب بشه...مى خوام بدونم چیکار مى کنه...!! ادامه مطلب ...
یکی از فانتزیام اینه که :
شکست عشقی بخورم، در حد ایران ، مالدیو !
بعد با یه پاکت سیگار ) ترجیحا مارلبورو قرمز پایه بلند (
بیفتم تو خیابونا ) بی ام دبلیوم تعمیر گاهه ( و همین
جوری قدم بزنمو و سیگار بکشم !
بعد یکی بیاد از من به پرسه آقا آتیش داری ؟!
منم بگم تو دلم عآره!
بعد یارو سیگارش رو بیاره سمت دلم که روشن کنه !
منم بهش بگم ، عـــه آغآ اینجارو ، بابات پشت سرته !
بعد تا یارو برگشت ، برم تو افق محو بشم !
وقتی هم میرم افق از مغاز یه بسته تیغ ) ترجیحا تیغ تیز
( بخرم ، برم پیش مجید خراطها !
یکی از فانتزیام اینه که...
داداش.آبجی...جونم برات بگه که یه ته استکان فانتیزیم اینکه یکی از کارگردانای بزرگ هالیوود من و یه جاببینه و خیلی از فیسم خوشش بیاد و(آره...ما خیلی جذابیم) و ازم در خواست کن ه که تو یکی از فیلماش بازی کنم..بعد با هرار التماس و پا بوسیم منم ببینم فرصت مناسبه به شرط بازی تو فیلمی که خودم فیلمنامش و نوشتم قبول کنم...بعد فیلمم بشه پر فروش ترین فیلم سال.بعد برا جایزه اسکار نامزد بشم...و در حال که برنده اسکار در دوبخش بازیگری و فیلمنانه نویسی شدم جاستین ببیبر ادامه مطلب ...
فامیلمون اومده میگه شما دانشجویی ؟ گفتم پـ نـ پـ پشت کنکور مهد کودک گیر کردم !
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
رفتم واسه
کنکور !!!
عجله داشتم کارت ملیمو یادم رفت .
مسول جلسه اومده میگه آومدی کنکور بدی میگم پ ن پ آومدم
کیک و ساندیس بخورم برگردم خونه
به چراغ قرمز رسیدم زدم رو ترمز یهو یکی از پشت زده بهم پیاده شدم ببینم چی شده؟ میگم زدی ؟؟ میگه پ ن پ ماشینامون آشنا دراومدن دارن رو بوسی میکنن!!! میگم د ن د الان ک افسر بیاد هزینه ی این روبوسیو عقدو عروسیو باید یجا حساب
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
با گل رفتم بیمارستان، نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین، گفتم پ نه پ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...
یکی از فانتزیام اینه که چن تا اگهی بسازم بدم تلویزیون!!!مثلا یه شامپو که تو تبلیغش بگه اوه در پای تو!!!!!یا یه بسته آموزشی برای دبیرستانی ها به اسم پایین پایین!!!!!!و امااااااااا..........یه هود که بگن چه خوب که از آشپزخونتون بوی غذا نمیااااد...........آره از قدیم اینطوری بوده!!!!!!!!!!!خدایییییییی با این تبلیغاشون روحیه مارو شاد میکنن!!!!!!!!!!!!!!بععععععععله
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزی من اینه میخوام مثل لوک خوش شانس تو غروب افتاب با اسبم که پشتش سلنا نشسته محو شم فقط همین ادامه مطلب ...
ماشین بهم
زده گوووپس افتادم روی زمین دارم از درد ب خودم میپیچم!راننده پیاده میشه
میگه چیزیت شده داری ناله میزنی؟میگم پ ن پ افتادم رو زمین از داور پنالتی بگیرم...!
راننده میگه نمکدون منظورم اینه ک اگه چیزیت شده زنگ
بزنم آمبولانس
بیاد!گفتم پ ن پ زنگ بزن برنامه عادل اینا بپرس صحنه پنالتی بوده یا
نه؟!!
•
په نه په خنده دار
جوک خنده دار
رفتم نانوایی خلوت بود شاطر میپرسه نون میخوایی میگم:پ ن پ من موش انبارتم اومدم خودمو تسلیم کنم
یکى از فانتزیام اینه که یه قنادى بزنم توش قند بفروشم!
یه عطارى بزنم توش عطر بفروشم!
یه قهوه خونه بزنم توش قهوه بفروشم!
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه که تو یک جای شلوغ گوشیم زنگ بزنه بعد من جواب بدم:
هرجوری میتونید گیرش بیارید.... فقط حواستونو جمع کنید
زنده میخوامش!
ادامه مطلب ...
یکی از فانتزیای امر خیرم اینه یکی از میلیونها خاستگار مایه داری که پاشنه در خونه دخترخاله ها و دخترعموهای 35 سالمو از جا کندن بیاد خاستگاری من! حالا خودشم نیومد راننده اش بیاد لااقل...
!!!!!والا با این فیس و افاده شون!!!!!
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیام اینه که به مامانم بگم: مامان برم برای کامپیوترم ی بازی بخرم؟ بعد بهم
نگه:مگه ماه پیش نخریدی؟
آخه نه خداییش مامانه ما داریم؟؟؟؟؟؟
ادامه مطلب ...
مامانم
برگشته میگه:
همین که من میگم! من افتادم مردم(دور از جون!) با لباس
سیاه نیاین سر قبرم!
میگم :جاااااااااان؟؟
برگشته میگه:آدم که میمیره خود مردن و گناهامونو که
هستن!آدمو که میچپونن
تویه قبر! ده متر خاک که رو آدم میریزن! نکیر ومنکر هم که میان سراغمون!عذاب قبر هم که
هست!جک جونور و مار و عقرب هم که میان
میخورنمون!همین مونده سرمو بالا بگیرم؛یه سری آدم سیاهپوشو هم
ببینم!اونم با
قیافه های اونجوری!
خو دوباره زنده میشم یه بار دیگه سکته میکنم!
یعنی کشته شدم سر تحلیلش!!
•
آخه فک و فامیله ما داریم ؟!
جوک خنده دار
خدا خیر بده
این سامی بیگی رو بااهنگی که خونده!!!
دیروز اهنگه من یه دیوونه ام رو پلی کرده بودم ابجیم هم
باهاش شروع کرد خوندن:
من یه دیونه ام وقتشه عاقل شم...
واقعا اعتراف خوبی بود که کرد
امروزم دختر عموم اعتراف کرد!!!
همینجوری پیش بره قشنگ دیوونه های فامیل رو میشناسم
ادامه مطلب ...
فانتزی منم اینه که فرت فرت پول بریزم جلو معلمام که همشونم فرت فرت نمره هامو 20 کنن (مخصوصا ریاضی و فیزیک) :-(
حالا این حال زارمو کسایی میدرکن که تجدید شدنو وقت دوباره خوندن ندارن :))))
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزی من
اینه واسه ی بار هم ک شده اون چیزی رو ک سر میز غذا نشون میکنم و واسش هزار تا نقشه
میکشم بابام یا ابجیم با کمال خونسردی فرتی برش نداره!!!!!!!!!!!!!!!!
والا بخدا!!!!
حصرت ب دل موندیم ی بار همچین حادثه ی رخ نده!!!
ایا شمام مث من هستین؟؟؟
ادامه مطلب ...
خوشبختى توپى است که وقتى مى غلتد،به دنبالش مى دویم و وقتى توقف میکن به آن لگد مى زنیم.[شاتو بریان]
اس ام اس های فلسفی و حکیمانه
مثل سیگار
نصفه ...
افتادم
در جهانی که پمپ بنزین بود....
ادامه مطلب ...
یکی از فانتزیام اینه که هروقت سر سفره نوشابه باز میکنم بیستا لیوان طرفم نیاد بگن برای ما هم بریز واقعا برام فانتزی شده تاز بعضی موقع ها به خودمم هم نمی رسه!!!!
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزیم اینه
که اگه ازدواج کردم پسر دار شدم اسمشو بذارم مایع دستشویی فوم اوه....
خداییش خیلی کلاس داره
بعدشم بفرستمش مدرسان شریف درس بخونه !!!
ادامه مطلب ...
داداش کوچیکم
که الان 20سالشه چند سال پیش که دوره طفولیتش بود چای رو میریخت تو نعلبکی میخورد.
ی بار گفت دیگه میخوام باکلاس باشم چای
رو با لیوان بخورم.
کلی ژست گرفت و افه اومد لیوان چای رو ورداشت، قند رو زد
تو چای خیسش کرد گذاشت تو دهنش خورد.
یعنی اون موقع من دیوار خونمون رو گاز میزدم و داداشم تو
افق محو شده بود.
فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
•
آخه فک و فامیله ما داریم ؟!
جوک خنده دار
11سال پیش با
خونواده (بابا، مامان، 2تا داداشم) داشتیم میرفتیم مسافرت. اون موقع داداش
کوچیکم 9سالش بود. (الان 20سالشه) تو جاده تابلو قاشق چنگال (رستوران) رو بهش نشون دادم گفتم
اگه گفتی یعنی چی؟
کلی ژست گرفت گفت: یعنی تو جاده قاشق چنگال نریزین
ماشینها پنچر میشن!!!
یعنی اون موقع من صندلی های ماشینو گاز میزدم داداش
بزرگم هم کف ماشینو،
خودشم تو افق سرگردون بود چرا ما داریم ماشینو گاز میزنیم.:))))
فک و فامیله ما داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادامه مطلب ...
یکی از مهمترین فانتزیای زندگیم اینه که یه روز برم کُره جنوبی فقط 48 ساعت بهم وقت بدن تمام چیزایی رو که توی این چند سال میخواستم از اینترنت دانلود کنم ولی بخاطر سرعت پایین نتونستم ؛ رو دانلود کنم و برگردم...
به خدا برمیگردم:)
اصن همینجا قول میدم خوبه؟؟
(کره جنوبی پرسرعت ترین اینترنت جهان را داره)
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیای من اینه که 1روز با چرخ دستی برم جلو دانشگاه شریف مدرک بفروشم بعد رییس
دانشگاه به دانشجوها بگه از این دست فروشه هله هوله نخرید !!!
مدرک 10 شاعی
!
ادامه مطلب ...
فانتزی من اینه که به بابام بگم دو هفته دیگه باید شهریه دانشگامو بدی اونم برگرده بهم بگه میبینی الان تو آمپاس شدیدی هستم تو هم هی قُمپز در کن شده دو تا کلیه مو میفروشم شهریه دانشگاتو میدم
منم بگم: دمت گرم، دمت گرم و به بالا نگاه کنم
آقا من از شما میپرسم اینم فانتزی من دارم؟
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزی های
ذهن من :
وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی …
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی …
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد …
از خودت فرار کنی گم شی …
برق بره با بزرگترش بیاد …
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان !
ادامه مطلب ...