تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی میکرد.
به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم میخورد، فروشندگان وارد و خارج میشدند، مردم در گوشهای گفتگو میکردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی مینواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکیها لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
ادامه مطلب ...
یکی از فانتزیام اینه که:
بابام مثه ممد جواد تو مادرانه همش دنبال کارای دوستاش باشه و بیرون باشه بعد وقتی میاد خونه مامانم مثه زنش ک یادم نی اسمشو براش چایی بیاره بگه خسته نباشی !خیلی زحمت میکشی!!برات بالش پتو بیارم استراحت کنی عایا؟؟
یکی از فانتزیام اینه که...
یکی از
فانتزیهام اینه که یه دریایی یا اقیانوسی خشک بشه و من برم توش بگردم!!!
خدایا یعنی میشه...
ادامه مطلب ...
امام علی ع خطاب به فرزندش امام حسن ع :
هنوز قدم در راه نگذاشته، در فکر رفیق و همسفر باش و پیش از انتخاب خانه ، به همسایه بیندیش.
*
*
*
تاوان حرفهایی که نمیزنم موهای سفیدی است لابه لای موهایم
ادامه مطلب ...
مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت
میکرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم میزد.
یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه
ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه
شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن و
در دم کشته شد.
اگر در اولین قدم موفق میشدیم، سعی و عمل معنایی نداشت. مترلینگ
*
*
*
*
پیروی حق کسانی است که از شکستهای خود درس گرفتهاند. فرانسیس بیکن
*
*
*
*
گاهی اوقات صلاح ما در این است که به مقصود نرسیم، زیرا مقصود برای ما ضرر دارد. هانری مور ادامه مطلب ...
توان
بعضیها عددی نیستند؛ ما آنها را به توان رساندهایم.
معرکه
وقتی کلاهتان پس معرکه باشد، تازه اول معرکهاید.
موی سپید
حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است. ادامه مطلب ...
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
*
*
*
*
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
*
*
*
*
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .
*
*
*
*
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما
*
*
*
*
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد . ادامه مطلب ...
۱٫ دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتید از آن استفاده کنید بلکه فرمان است که ما را به راه درست هدایت می کند.
۲٫ میدانید چرا شیشه جلوی ماشین اینقدر بزرگ است ولی آینه عقب اینقدر کوچک؟
چون گذشته به اندازه آینده اهمیت ندارد. بنابراین همیشه به جلو نگاه کنید و
ادامه بدهید.
۳٫ دوستی مثل یک کتاب است. چند ثانیه طول می کشد که آتش بگیرد ولی سالها طول می کشد تا نوشته شود…
۴٫ تمام چیزها در زندگی موقتی هستند، اگر خوب پیش می روند از آنها لذت
ببرید، برای همیشه دوام نخواهند داشت و اگر بد پیش می رود نگران نباشید،
چون برای همیشه دوام نخواهند داشت…
۵٫ دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید نگین. اگر یک نگین به دست آوردید
طلا را فراموش نکنید چون برای نگه داشتن نگین همیشه به پایه طلا نیاز
دارید.
ادامه مطلب ...
«آنجا که ازدواجی بدون عشق صورت گیرد، حتمأ عشقی بدون ازدواج در آن رخنه خواهد کرد.»
بنیامین فرانکلین
*
*
*
*
«در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.»
آلبرت اینشتین
*
*
*
*
«آنگاه که عشق تورا میخواند، بهراهش گام
نه! هرچند راهی پرنشیب. آنگاه که تورا زیر گستره بالهایش پناه میدهد،
تمکین کن! هرچند تیغ پنهانش جانکاه. آنگاه که باتو سخن آغاز کند، بدو
ایمان آور! حتی اگر آوای او رؤیای شیرینت را درهمکوبد، مانند باد شرطه که
بوستانی را.»
جبران خلیل جبران
ادامه مطلب ...
*
*
*
*
اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن
مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است
ادامه مطلب ...
سخنی از ناپلئون
هرگز اشتباه نکن ….
اگر اشتباه کردی … تکرار نکن
اگر تکرار کردی … اعتراف نکن
اگر اعتراف کردی … التماس نکن
اگر التماس کردی … دیگر زندگی نکن
*
*
*
*
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری ادامه مطلب ...
*
*
*
*
هیچ وقت با این دو نفر همصحبت نشو:
۱)از خود متشکر ۲)وراج
ادامه مطلب ...
هیچ چیز در این جهان چون آب، نرم و انعطاف پذیر نیست.
با این حال برای حل کردن آنچه سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد.
نرمی بر سختی غلبه می کند و لطافت بر خشونت.
همه این را می دانند ولی کمتر کسی به آن عمل می کند.
انسان، نرم و لطیف زاده می شود و به هنگام مرگ خشک و سخت می شود. ادامه مطلب ...
بغضی از آدما خوبه که هستن ممنون از بودنشون!
اما یه عده ایم هستن تا وقتی داریشون عین خیالت نیست اما امون از نبودنشون!
اس ام اس های فلسفی و حکیمانه
ما تلسکوپ
دست گرفته ایم و در فاصله های نجومی در آینده به دنبال مرگمان می گردیم
مرگ ، اما یکباره میزند پشت کله مان و می گوید : داداش
!
و ما حتی فرصت نمیکنیم بگوییم : مرگ من ؛ یواش
!
ادامه مطلب ...
آقا چند وخ پیش با پسرعمو دخترعمواااا رفتیم خونه ننن جونم
دیدم ناراحته هی میگه بیچاره جوونه مردم.......
ما: ننه چی شده
ننن جون : هیچی ننه امروز از فلانی شنیدم پسره کبری
خانوم تصادف کرده ،بیچاره دو هفتس که توووو wc یه (منظورش ICU بود) دیگه
خودتون بقیشو تصور
کنین
ما:000////
پسره کبری خانوم:--------------
WC:////
پشتیای ننم:>>>>
•
آخه فک و فامیله ما داریم ؟!
جوک خنده دار
بـه بـابـام
گـفـتـم گـوسـفـنـدامـونـو بـفـروشـه بـرم آمـریـکـا خـواسـتـگـاری سـلـنـا گـومـز
قـبـول نـکـرد!!!
هـم از ایـنـکـه بـابـام مـخـالـفـت کـرد نـاراحـتـم
کـرد هـم ایـنـکه گـوسـفـنـد نـداریـم !!!⊙﹏⊙
ادامه مطلب ...
فانتزی من اینه که به مخاطب خاصم بگم عزیزم میخوای این سرویس طلا رو برات بخرم...اونم بگه ممنون عشقم ولی من تورو بخاطره خودت می خام نه این چرتو پرتا ...منم بگم میدونم قابلتو نداره
یکی از فانتزیام اینه که...
فانتزیه من
اینه:
اگه دانشمندبودم یه ربات{رباط} اختراع میکردم که باقمه
بیفته دنبال کسیکه دمپایی دستشویی خیس کرده!!!
عاغا گوشی
بابام لمسیه هنگ کرده داده بیرون واسه تعمیر حالا اومده گوشی قدیمی من که لمسی نیست
رو به مدت موقت ورداشته حالا رفته بودیم خونه عممینا بابام خواست به یه نفر زنگ بزنه دیدم
داره نامهارو رو صفحه گوشی فشار میده.
منم یواش بهش گفتم:گوشی لمسی نیست. دیدم توجه نکرد دوباره یواش گفتم بازم توجه نکرد
بعد پسر عموم اومده میگه:عمو میدونستی اینا با دکمه کار میکنن که خونه رفت رو هوا بابام که
متوجه سوتیش شده بود اروم و خیلی ریلکس درحالی که ما داشتیم همدیگره گاز میگرفتیم رفت مکالمشو
انجام داد.
بعهلهههه یه همچین بابایی دارم من
•
آخه فک و فامیله ما داریم ؟!
جوک خنده دار
به جون
خودممممممممممممم عجب چیزی بود
در زدن از اونجایی که من دربازکنم پریدم دروبازکنم که دیدم یک بچه
است گفت ییا دم
در عاقا پریدم دم در دیدم یک خانومه با یک بچه است تیپ داغون یک کاغذ داد دستم منو
بگووووووووووو خر کیف نامه آوردن برام فک کنم پسرهمسایه مونه زوددددددددد بازش کردم حالا تو کاغذ چی نوشته
بود دقت کنید;پول .لباس.
غذاپخته. برنج. روغن .مایع ظرفشویی. قند .چای. لباس
بچگانه. جوراب. خدا
عمرتون بده طول عمر با عزت برای شما . اعضای خانواده آرزومندیم !!!!!!!!!!oOگدا
بودددددددددددددد خدایش ایتطوریشو دیده بودین نه دیده بودین والا من که تا الان هنگمOO!!!!!!!!!!!!!!!!oO
ادامه مطلب ...