A broken heart is like a borken mirror
It is better to leave it broken than hurt yourself trying to fix it
یه قلب شکسته مثل یه آیینه شکسته س
بهتره بزاری شکسته باقی بمونه تا اینکه برای درست کردنش ، خودتو زخمی کنی !
هر شعر گریز از یک گناه بود
هر فریاد گریز از یک درد
و هر عشق گریز از یک تنهایی عمیق
افسوس که تو هیچ گریزگاهی نداشتی
بر سر مزرعه ی سبز فلک
باغبانی به مترسک می گفت :
دل تو چوبین است
و ندانست که زخم زبان دل چوب هم می شکند ادامه مطلب ...
دردناکترین خداحافظی ها آنهایی هستند که هرگز نه گفته شدند و نه توضیح داده شدند . . .
*
*
*
*
از زندگیت بیرون میروم برای همیشه .
مثل همیشه عقربه ها نمیزارن حرف بزنم .
خیلی دیره . میدونستم دیر میشه .
اینو از همون سلام اول فهمیدم ، تا دیر نشده خداحافظ . . .
ادامه مطلب ...
گفته بودند که گنج در ویرانه هاست
راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !
*
*
*
*
سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی
خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی . . .
ادامه مطلب ...
درســت …
مـــثـــل وقـــتـــی کـــه عـــاشـــقـــت شـــدم
بــــاران مـــی بــــارد،
فـــــکــــر کــــنــــم
دوبــــاره یــــکــــی
عـــاشــــقــــت شــــده !!!
*
*
*
جدید ترین اس عاشقانه
عشق را میشه ..
توی دستهای خسته پدر و توی چشمهای نگران مادر دید
نه در دستان یک غریبه…
ادامه مطلب ...
روزگاریست که پیمان بسته با جان منی
خانه ات آباد باد ای غم که مهمان منی
گاهی از غم می شود ویران دلم
کاشکی دل ها همه مردانه قسمت می شدند ادامه مطلب ...
چقدر جای تو خالی ست
جای خالی ات را با هیچ چیز نمی توان پر کرد
حتی با گزینه مناسب
تا صبح گریه می کنم و غنچه می دهند
گل های ریز صورتی روی بالشم
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری به امیدگرمای نگات به تو پناه اورد تنهاش نزار شاید در گرمترین روزهای تابستان به خنکی لبخندش محتاج شوی.
*
*
*
بارون و دوست دارم هنوز …چون تو رو یادم میاره حس می کنم پیش منی …وقتی که بارون می باره … دریاب . بازم تنهام .
*
*
*
آخرین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار تا که تنهاییت از دیدن آن جا بخورد و بداند که دل من با توست…….در همین یک قدمی! ادامه مطلب ...
همیشه نباید زد . . .
گاهی اوقات هم باید خورد “ حرف ها را ” . . .
*
*
*
گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !
ادامه مطلب ...
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو می مانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دست های تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا می رسی
کاش روز دیدنت فردا نبود
از مردم این شهر دلگیرم
هیچ کدامشان شکل تو نیستند ادامه مطلب ...