زمونه بدی شده !
حتی با افزودنی های غیرمجاز هم اعتباری به ماندگاری بعضی دوستی ها نیسـت . . . !
*
*
*
تو که میتونستى این همــه بد باشى !
غلط کردی اوایل اون همه خوب بودى . . .
*
*
*
خواستم بگویم به جهنم که رفتی دیدم واژه ی بهتری هم وجود دارد . . .
به همین روزهای من که رفتی . . .
*
*
*
یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته . . .
خودشون دشمن :|
*
*
*
مُراقب باش به چه کسی اِعتماد میکنی !
“ شیطان ” هَم یه زَمانـی “ فرشته ” بود . . .
*
*
*
پشیمانند کفش هایم که این همه راه را ، راه آمدند با نیامدن هایت . . .
*
*
*
ساعت که زنگ می زند ؛ مدام به این فکر می کنم که تو از ساعت هم کمتری !؟
*
*
*
حس خوبیه . . .
به خودت میای میبینی به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده دیگه نه نیازی داری نه احساسی ولی اون داره از بی تو بودن میمیره !
*
*
*
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت . . .
خودم را گول میزدم که در حد منی !
*
*
*
وقتی یادم میافته چقدر دوست داشتم از خودم بدم میاد . . .
*
*
*
دوستم !
پیراهنم را بزن بالا !
کمرم را دیدی ؟
نترس چیزی نیست . . . !
اینها فقط جای خنجرند ، من نفهمیدم در رفاقت چه شد !
“ تو مواظب باش ”
*
*
*
آهای گاو !
این انسانها چیزی از ما شدن نمیفهمند !
حالا تو هر روز هی بگو : ما . . . ما . . . ما. . .
*
*
*
تو اگر ماندنی بودی با یکی از قبلی ها مانده بودی . . .
*
*
*
چه کرده ای با من !؟
کـه ایـن روزها ، تو را فقط به اندازه ی یک اشتباه می شناسم . . .
*
*
*
من خیلی “ با احساسم ”
ولی یادت نره ؛ تنفرم یه حسه . . . !
*
*
*
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ به او ، ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ یک ﻗﺮﺹ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺸﯿﺪﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺁﺧﺮ ﺷﺒﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ !
*
*
*
گفتم بیا . . .
گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !
گرم شد . . .
رفت به سوی دیگری !
*
*
*
زیادی که خودتو دست پایین بگیری میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
*
*
*
یعنی انتظار داشتن از بعضیا حکایت شرط بستن رو ” خر ” توی مسابقه اسب دوانیه . . .
*
*
*
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺭﻓﺘﯽ ؟ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺮﻭ ﻗﺎﻃﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺸﯽ !
*
*
*
میدونی چیه رفیق ؟
اگه از زندگی کسی میری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون حتی پوست تخمه هاتم جمع کن با خودت ببر !
*
*
*
ﺟﺴﻤﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭼﮑﺎﺭ ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺫﻫﻨﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺠﺴﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ !
*
*
*
فهمیده ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق قیمت دارد !
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .
*
*
*
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید !
ارزش “خاص بودن” را نداشت . . .