پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

جوک های فاتزی خنده دار 93

یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که وختی تو راهرو دارم راه میرم بخورم به یه دختره کل وسایلش بریزه زمین منم از کنارش رد بشم و بگم اووووی مگه کوری ؟
همش که نباید بریم براش جمع کنیم بعد عاشقش بشیم بریم بگیریمش !!! والا …  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که ...

یکی از فانتزیام اینه که ...
یکی از فانتزی هام اینه که بروسلی الان زنده بود میرفتم میزدم تو گوشش !
ببینم اخلاق ورزشکاری داره یا نه !
کصافط مطمئنم بعدش تو افق محوم میکرد
اس ام اس خنده دار توپ جوک خنده د اس ام اس فیسبوکی استاتوس خنده داراس ام اس بی تربیتی

اس ام اس و جوک خنده دار جدید 93
................. jojofun.blogsky.com ..................
اس ام اس خنده دار ترکی جوک خنده دار لری اس ام اس  رشتی فیسبوکی استاتوس خنده دار قزوینی

یکی از فانتزیام اینه که
یه سیمکارت بخرم واسه اولین بار اس ام اس بدم به برنامه ی ۹۰ بعدش برنده شم !
هر چقدرم بهم زنگیدن جواب ندم و کسی متوجه نشه که من کی بودم . . .
بعدش آروم آروم برم تو افق محو شم 
ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه ی بار ب بابام بگم برام شارژ بگیر نگه همین دیروز برات گرفتم***!!!!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که یه رانی (ترجیحا آناناس) بگیرم دستم بخورم چند قدم حرکت کنم بعد قوطی رانی رو به سمت پشت بندازم همونطوری که تیکه های آناناس دارن از قوطی درمیان (با حرکت آهسته) همه دهنشون وا بمونه بگن این کیه که اینقدر پولداره از خیر ته رانی گذشت! منم پشت سرمو نگاه نکنم و به سمت افق به حرکتم ادامه بدم :))  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه تو مدرسه که مثل همیشه داریم یورتمه میریم یهو مدیرمون درحالی که ساپورت صورتی مایل به آبی خربزه ای گل منگولی با تیشرت سبز مخمل با کیلیپس چهل سانتی درحالی که کفتر رو سر کچلش پی پی کرده وخودش خبرنداره بیاد تو و میکروفون رو برداره بگه بیاید سرصف ومثل همیشه بگه پول کمک به مدرسه رو نیارید امتحان ترم اول نمیگیریم ازتون منم بلند بگم بازم زنش انداختش بیرون ودرحالی که همه دارن زمینو گازمیزنن بگه وایسا بیرون تامن بیام تکلیفو روشن کنم بعدبره یه قیچی بیاره که موهای منو ازته بزنه و همین که اومد موی منو کچل کنه گوشیم زنگ بخوره واز ته جورابم درش بیارم و درحالی که هنگ کرده جواب بدم یارو پشت خط بگه سلام سرگر باقر، سرهنگ آموکسی سیلی پنجاه میلی گرم هستم از بچه های کف اداره مبارزه بامواد ساعت هشت صبح فردا چهل متری با قاچاقچیای مواد دعوا؛بعد قطع کنه و مدیر درحالی که داره از کلش دود میاد بگه از این به بعد پنجشنبه ها مثل بقیه مدرسه ها تعطیلید بعد من یه لبخند ملیح بزنم بگم ممل سابقو لولو برد

یکی از فانتزیام اینه که...

دوران پیش دانشگاهی یه دبیر فلسفه داشتیم خیلی خوب درس میداد اما سخت گیر بود امتحان میگرفت سه تا سوال میگفت هر سوال یه ورق جواب داشت یه رب وقت میداد. . .
اسم کوچیکشم حسن بود. . .
اولین و آخرین فانتزیم این بود که یه بار آخر برگه امتحانیم بنویسم سوالات خیلی خطرناک بود حسن!!!! ^__^
ولی مطمئن بودم اخراج میشم. . .
هعععی فانتزی به دل موندیم سال تحصیلی تموم شد!!!
آیا فانتزی خوبی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که مدیر مدرسه مون درحالی که سر کچلش میخاره و چهارصدتا بچه داره، جو بگیره با شیلنگ نارنجی مخصوص گاز به کلاس ما حمله کنه ومن از پشت شبیخون بزنم و با کف دستم که با روغن گیاهی مخصوص سرخ کردن چربش کردم،بخوابونم برآمدگی بالای کله اش و درحالی که داره گریه میکنه،سینه چاک کنم و بگم: بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
اونم با نامردی سلاح کشتار جمعی که با کمک مالی کشورهای دور خریده قسمت دفاعی کلاس رو هدف قرار بده بعد فرار کنه و منم درحالی که خون جلو چشامو گرفته؛
میکروفون رو بردارم و بگم: باهمه میخندی /با همه دست میدی / دستتو میگیرم /جفتک میندازی/
بعد اونم بیاد بگه باقر(اسمم) با قر بیا/باقر با قر بیا
و درحالی که دارم با قر میرم؛ سرگرد آموکسی سیلی پنجاه میلی گرم از اداره آگاهی بیاد جمع مون کنه.

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه
خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا 2 روز افسردگی میگیرم  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

تلویزیون داشت می گفت کودک لطیف است با آن به درستی برخورد کنید!
در راستای مسخره بازی به مامانم میگم :ماماااااان من لطیفماااااا...
مامانم :عزیزم تو دیگه از لطافت دراومدی کثاااااافط شدی!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکى از فانتزیام اینه که یه مخاطب خیلى خاص داشته باشم !!!!! *_*
سر سیاه زمستون هى بگه گلم ، عشقم ، نفسم (@_@) هوا سرده،لباس گرم بپوش........
بعد من هى بگم ، نه،خوبه!!!!هوا خوبه وخلاصه از همین لوس بازیا ........
اونم عصبانى بشه ،داد بزنه :

ببین ب خدا ، اگه مریض شدى ، خودم مى کشمت خره .....

یعنى عشقى که تو این جمله ، مخصوصا کلمه آخریش هستا ، با دنیا عوض نمیکنم .... ^_^

به خودت بخند خوب ،!!!!!!  ادامه مطلب ...

فانتزی های بی نهایت خنده دار

http://icons.iconarchive.com/icons/morcha/rainbow/128/Red-icon.png

فانتزی های بی نهایت خنده دار

به مظرتون من دیونم ؟


فانتزی1

http://icons.iconarchive.com/icons/zeusbox/christmas/16/star-icon.pngیکی دیگه ازفانتزی هام اینه که حداقل کسایی که حرمت این ماه رونگه نمیدارن ،توی کوچه وخیابون وقبل ازافطارجلوچشم همه خوراکی نخورن.
آدم واقعاناراحت میشه ازاین رفتاربعضیا،امیدوارم کسایی که میتونن,روزشونوبگیرن.  &&&


فانتزی2
http://icons.iconarchive.com/icons/zeusbox/christmas/16/star-icon.pngی از فانتزیام اینه که والیبالیست بشم برم لیگ جهانی وقتی می خوای سرویس(اسبک) بزنم بخوره به تور بعد گزارشگر تلویزیون بگه تور مانع حرکت توپ به زمین حریف است  &&&


فانتزی3
http://icons.iconarchive.com/icons/zeusbox/christmas/16/star-icon.pngیکی از فانتزیام اینه که بدونم اون آقایی که آخره مدرسان شریف میگه تلفن 29 دوتا شیش چقد پول گرفته؟؟؟   &&&


فانتزی4
http://icons.iconarchive.com/icons/zeusbox/christmas/16/star-icon.pngفانتزع من اینه که یه داداش با غیرت داشته باشم ! بره عشقمو بکشه بعد منم زیر بارون فریاد بزنم:نهههههههههههههههه فرداشم برم تو شفق محو شم! (خودتون اعلام کردین افق جاش تموم شده)   ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی های معکوس من اینه:
با خانواده بریم پارک بعد در حال غذا خوردن باشیم یهو چشمم بیوفته به سلنا ببینم جاستین داره به زور سواره ماشینش میکنه مث میگ میگ خودمو برسونم بهشون و روی صندلی پارک وایسم بگم:هووووووی بچه سوسول ولش میکنی یا بچسبم یختو؟ بعد جاستین بگه:خب بعدش چه غلطی میخوای بکنی؟منم با اعتماد به نفس کامل بگم:میجو ام خر خرتو! بعد جاستین یه پخ بزنه بگه:مال این حرفا نیستی جوجه برو بزار من به کارم برسم!بعد من خون جلو چشممو بگیره در حالی که اتش خشم از پهلو هام میزنه بیرون تسبیمو به سمت افق بچرخونم و داد بزنم:مامااااااااان ! چاقومو بیا از تو شلوار کردیم بده من دستم بنده!بعد مامانم بیاد و با دسته ی ماهیتابه بکوبه تو فرق سرم بگه:توله سگ بازم جو گیر شدی! اخه تو شلوار کردیت کجا بود که بخواد چاقوت باشه!بعد ملت از خنده هلیکو پتری بزنن!بعد منم با صدای ایرج قادری داد بزنم بگم :ااااا ننننننه!
بعد بابام هم از اونور بگه:تو شلوارت انه! و اینبار ملت بپوکن از خنده و منم مث همیشه ضایع شم ولی برای اینکه تابلو نشه هار هار بخندم و صدای میمون انگولایی در بیارم و متلاشی بشم!

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه یه روز بیاد :
بابام: دخترم بیا هفتگیتو بگیر
مامانم: دختره گلم باید بگیری یه میلیون که چیزی نیس
من: نه نه انقدر اصرار نکنید حسابم داره میترکه هفتگی می خوام چیکار؟
بابام : دخترم خواهش میکنم بیا بگیر
مامانم : نیای بگیری شیرمو حلالت نمی کنم
من: ای بابا نمییییییییییییی خوامممممممم
بابام : یا میگیری یا دیگه ما پامونو تو خونه نمیزاریم(پس چی ؟فکر کردید میگن تو پاتو خونه نذار؟ نه می خوام بدونم عایا اینگونه می اندیشیدید؟نچ نچ نچ نچ )
من همچنان نمیگیرم. :آ
حالا اونا هیییییی اصرار هیییییییی من لوس بازی دز میاوردم  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

ی فانتزی دارم درحد خنگوووول!!!
میخوام یدونه از این جوجه رنگیا بخرم
رنگ قهوه ایشو!
بعد اسمشو بذارم گوریل!!!
ی قلاده ی خال خالی هم ببندم دور گردنش و بجای مخاطب خاصم باهاش تو خیابون راه برم!
بعد ی روز ک داریم راه میریم گشت ارشاد بیاد بگیردمون و از هم جدامون کنه
بعد گوریل افسردگی بگیره از دوری من , خودکشی کنه!!!
منم برم تو مراسم ختمش آی حلوا بخورم آی حلوا بخورم ک بترکم!!!

یکی از فانتزیام اینه که...


مـنـم برم داخل بخش و پدرخانومم(پدر ژپتو) با صدای داریوش بگه پسرم سلنا داره از دست میره ...منم درحالی که لبخندسنگینی بر لب دارم سرمو بندازم پایین و قه قه بخندم بگم زیپ شلوارت بازه پدر....که یهو یقه رکابیمو بگیره داد بزنه د لعنتی یه کاری کن,داره میمیره... منم همینجوری که خِرخِرَشو فشار میدم تسبیحمو از جیب شلوارکردیم دربیارم بزنم زیر گریه کلّّمو بکوبم به دیوار و دوتا دستهامو بیارم بالا بگم: بــابـــا د آخه لعنتیا به خودتون بیاین,شما می دونید آخه امشب چه شبیه؟؟؟
همه در حالی که دستهاشونو آوردن بالا نعره میزنن بگن نه نمیدونیم چه شبیه؟؟؟.... خلاصه منم باصدای حسن شماعی زاده بگم :امشو شو شه لیپاک لیلی لونه/امشو شه سلنا پرازخونه/امشو شو شه بچه م یه مجنونه... بعد درحالی که دستهای بندری شله با صحنه آهسته برم سمت سِِرومِِ سلنا که دکتر امیده جهان بگه:حالا تکون تکونش بده /سرومو تکونش بده!!!
که یهو در کمال ناباوری سلنا و بچه هردو به هوش بیان و درحالی که دخترم اسمش الیناست(خون آشام) و قیافش شبیه دفاع آخر فوتبال دستیه بوسش کنم وازخوشحالی برم سمت تخت بغلی که جاستین بیبر بستریه یه آمپول هوا بهش بزنم بمیره و همگی هار هار هار بلند بخندیم و درحالی که داریم از خنده متلاشی میشیم کامبیز 5ساله از تهران یه نارنجک از حیاط پرت کنه داخل اتاق و هممون منفجر بشیم پودربشیم و به صورت کود به چرخه طبیعت خدمت کنیم...!!!^_^  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه پاکن داشتم که می شد با اون کارای اشتباه زندگیمو پاک می کردم تا پیش خدا جونم شرمنده نباشم...!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که:
توی دوران نامزدی...
صبح برم دنبال نامزدم....
تاااا شب باهم بگردیم....
کلی خسته اش بکنم...
بعدش وقتی دارم میرسونمش خونه سرشو تکیه بده به شیشه بخوابه....
منم از سمت خودم شیشه رو بدم پایین....
از خواب بیدار بشه منو به فحش بکشه منم هی بخندم....
خخخخخخخخخ....  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که واسه یه بارم که شده صدا و سیما به مدت 3 یا 4 سال جومونگ رو پخش نکنه تا منم بتونم با افتخار بگم شما یادتون نمیاد زمان ما یه سریالی بود به اسم جومونگ وقتی پخش میشد پرنده ها هم تو لونشون اونو تماشا میکردن و تو خیابونا پر نمی زدن چه برسه به آدما!!!!!!!!:)

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از ابر فانتزی های من اینه که یه وسیله ی نایلون جداکن از لواشک اختراع کنم تو جشنواره ی کن ارائه بدم!!!  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

عاغااااااااااا فانتزی من اینه که یه بار فقط یه بار مامنموکه صدا می کنم مثه این فیلما بگه: جانم عزیزه دله مامان؟:-D
اما در واقعیت:
من:مامان؟.........ماماااااااان؟...........مامانیییییییییییی؟........مامان جوننننننننننننننننننننننننننننننننن...............
مامانم:مامانو یامااااااااا...زهرهههههههههههه مار.............باز چه مرگته......:-///////
من فک کنم ارزو به دل از این دنیا برم:-(

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزنی من این که امسال تو فصل سرما بافتنی یاد بگیرم برای خودم کلاهی شالی جلیقه ای ببافم ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

آقا(آره دیگه جدیدن اینطوری شده) می خوام با یکی ازدواج کنم فامیلش نو ظهور باشه اسم بچه هامم بذارم محمدعرفان وامیر عرفان که بعدش معروف شن به عرفان های نو ظهور :))))))))))))))))

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه اینه که یه شب بتونم با ارامش زیر کولر بخوام تا صبحح وبابام هم نفهمه  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه روز صبح ساعت هفت یکی بهم زنگ بزنه بر ندارم گوشی رو بعد بیام تلویزیون رو روشن کنم ببینم داره قرعه کشی میلیاردی رو نشون میده بعد مجریه میگه برنده جایزه میلیاردی گوشی رو برنمیداره یه بار دیگه قرعه کشی میکنیم...تو فانتزیامون هم شانس نداریم

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که نفر سوم یه عشق پاک بشم
.
.
(بدجنسم خودتی....)  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ
ﻣﯿﺮﻡ ﺭﻭ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ﻣﯿﺨﻮﻧﻤﺶ . . .

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی های من این بود اون قدیما که ADSL نبود شبها میرفتم تو اینترنت این کیس من صدا نده که مامانم از شدت صداش بیدار بشه و بره پریز تلفن و بکشه و من ضدحال بخورم  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که امید جهان حداقل اول یکی از آهنگاش اسم خودشو فریاد نزنه

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه هروقت کلیپس دیدم بهش یه دختر آویزون نباشه.
چی کار کنیم آرزو بر جوانان عیب نیست ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه اون پشه ای که صبح ها مزاحم خوابم میشه و هیچ رقمه هم کوتاه نمیاد حتی اگه فحشش بدم و واسش اسلحه هم بکشم رو بدونم کجا میخوابه کی میخوابه حالشو بگیرم

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که یه روز شلوار راه راهمو بکنم تو جورابم از این دپایی قهوه ای جلو بسته ها پام کنم یه چادر رنگیه گل گلی سرم کنم یه زنبیلم بر دارم برم برج میلاد
بعد اونشب علیرضا حقیقی اونجا باشه یه دفعه منو ببینه بیاد دنبالم بگه واااااااااااای تو همون دختر رویایی منی من بگم چرا؟
بگی اخه شبا تو خواب تورو میبینم من عاشق این استایلتم بامن ازدواج میکنی؟ منم..........................  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...


فانتزی من اینه که ازین موتور پرشیا داشته باشم بعد باهاش برم کوهستان از این کوه بپرم به اون کوه بعد ببینم نمیرسم موتورو ول کنم بره ته دره بعد خودم بپرم با نوک انگشتم از نوک صخره بگیرم نجات پیدا کنم بعد برم بالا بگم یوووووووهوووووووووووووووو. حال میده هاااااا

یکی از فانتزیام اینه که...

یــکــی از فــانــتــزی هــای مــن ایـــنــه کـــه...
عـــشـــقــم بـــرگـــرده... 

ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیای زندگیم اینه وقتی تو خیابون دو نفر دارن عاشقانه راه میرن از وسطشون رد شم

اک چه حالی میده!!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه:
وقتی تو اتاقم نشستم یه دفعه غول چراغ جادو بیاد بگه: "هوی یارو!!! سه تا آرزو کن میخوام برم"
منم که هنگ کردم هول بشمو بگم: "اولا که یارو باباته دوما که حالا چه وقت اومدنه و..." تا بیام سومی رو بگم یهو بابام یه لگد بزنه بهم و بگه : الدنگ خواب دیگه بسه دیگه شهریور شده و هوا خوبه منم دارم میرم مسافرت دینام کولرم بردم...
اصن پاک بوقیده میشه تو فانتزی آدم نه؟؟؟  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...


فانتزی من اینه هر وقت شارژ خریدم به کل مخاطبام اس میدم من به شارژ نیاز دارم بعد یه عالمه شارژ به هم

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یه مورچه درحال کشیدن آذوغه(عاذوغه،آزوقه،آزوغه،آضوغ)حالا هرچی)میبینم بدونم کجا داره میره خودم برسونمش گناه داره،همچین آدم دل نازکی هستم من 

ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینکه شب عروسیم یه جوری آرایش کنم که داماد تو افق محو شه بعد موقع رقص دونفره عروس و دوماد به نشانه احترام وشوخی یه زیر پا ب دوماد بدم جلو جمع بخوره زمین ضایع شه بخندیم بعد اون قهر کنه بره دستشویی منم خودم مجلسو گرم کنم بعد عقب عقب برم بخورم به کیک ،کیک بیافته زمین له بشه و من فقط هی بخندم .!!!!!¡¡¡¡

اونوخ خودمو از عروسی نجات میدم ینی مامان بابام اون شب تو افق محو میشن اما بعدش منو تو خونه زندونی میکنن دیگه ام محلم نمیدن دامادم فرداش میاد حلقمو پس میده و من از ازدواج تا آخر عمرم راحت میشم¡¡¡¡!!!!o_O

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه بدونم چرا اونایی که دفترمشق هارو میسازن خط هاشو انقدر به هم می چسبونن که ما مجبور شیم یک خط در میان بنویسیم ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه

بعد بچه دار شه بگم: سروش منتشر کرد

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که تیم فوتبال محبوبم توی یه بازی خیلی خیلی مهم یک صفر عقب باشه و من کلی استرس و دلشوره داشته باشم
بعد از شدت استرس برم دستشویی در حد یه دیقه وقتی برگشتم ببینم 2تا گل زدیم و دو یک جلوییم خیالم راحت شه  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

دیشب داشتم خواب معلم سال سوم دبیرستانمو میدیدم که خیلی اذیتش میکردم
بعد5سال هنوز ازم ناراحت بود
اما باز خداروشکر که حسابی اذش معذرت خواستمو بوسش کردم و ازدلش دراوردم
بچه ها قدر مدرسه و معلماتونو بدونین یروز از خواب بیدار میشی و تنها آرزوت میشه اینکه بازم ساعت 7بری مدرسه
بعله اینطوریاس

یکی از فانتزیام اینه که...

آقا فانتزیم اینه یه روز یکی عاشقم بشه.بهش بگم عاشق چی من شدی؟بگه تو باهمه دخترا فرق میکنی این تفاوتت چشم منو گرفت.نم باخوشحالی بگم چه تفاوتی.اون بگه تو کلیپس استفاده نمیکنی این تفاوت بزرگ توءه.منم چون اعصاب ندارم میرم یه کلیپس بزرگ میگیرم میزنم.میگم حالا بگرد دنبال یه متفاوت تر
والا 

ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که موهامو مث پسراکوتاه کنم ومث جونای سال47شلوارای پاچه گشاد تنم کنم موهامم فرکنم یه پیکان مدل 40 بگیرم بعد ی دونه از این عروسکای کوچیک که دماغشونو فشار میدی برات هم میرقصن هم آهنگ می خونن به پایین آیینه ی ماشینم آویزون کنم بعد با رفیقام که هم تیپ خودمن سواره پیکان گوجه ای رنگم بشیم بعد خیابونای محلمونو بالا پایین کنیم بعد بریم خزانه که خونه ی مخاطبم اونجاس ی دعوای درست حسابی کنیم(البته الان به دلایل خاصی که مخاطبم نیس دارم میگم باهم قهر نیستیم رفنه مسافرت اما اون نمیزاره من شرارت بازی کنم) آره دیگ چشم بعضی ها رودیدم***********!!!!!!!!!!!!!!!!

هیچ وقت این فانتزی من تبدیل به واقعیت نمی شه چون از ی دختر پونزده ساله اینجور چیزا بعیده ینی اطرافیام نمیزارن!!!!!!!!!!!!!¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡****************
اما دوس دارم که همچین اتفاقی بی افته***********!!!!!!!!!!!!¡¡¡¡¡¡¡¡¡:-*

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزى من اینه که باب راس تو برنامه لذت نقاشى براى یه بار هم شده نقاشى اش خراب بشه...مى خوام بدونم چیکار مى کنه...!!  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که :

شکست عشقی بخورم، در حد ایران ، مالدیو !
بعد با یه پاکت سیگار ) ترجیحا مارلبورو قرمز پایه بلند (
بیفتم تو خیابونا ) بی ام دبلیوم تعمیر گاهه ( و همین جوری قدم بزنمو و سیگار بکشم !
بعد یکی بیاد از من به پرسه آقا آتیش داری ؟!
منم بگم تو دلم عآره!
بعد یارو سیگارش رو بیاره سمت دلم که روشن کنه !
منم بهش بگم ، عـــه آغآ اینجارو ، بابات پشت سرته !
بعد تا یارو برگشت ، برم تو افق محو بشم !
وقتی هم میرم افق از مغاز یه بسته تیغ ) ترجیحا تیغ تیز ( بخرم ، برم پیش مجید خراطها !

یکی از فانتزیام اینه که...

داداش.آبجی...جونم برات بگه که یه ته استکان فانتیزیم اینکه یکی از کارگردانای بزرگ هالیوود من و یه جاببینه و خیلی از فیسم خوشش بیاد و(آره...ما خیلی جذابیم) و ازم در خواست کن ه که تو یکی از فیلماش بازی کنم..بعد با هرار التماس و پا بوسیم منم ببینم فرصت مناسبه به شرط بازی تو فیلمی که خودم فیلمنامش و نوشتم قبول کنم...بعد فیلمم بشه پر فروش ترین فیلم سال.بعد برا جایزه اسکار نامزد بشم...و در حال که برنده اسکار در دوبخش بازیگری و فیلمنانه نویسی شدم جاستین ببیبر  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که چن تا اگهی بسازم بدم تلویزیون!!!مثلا یه شامپو که تو تبلیغش بگه اوه در پای تو!!!!!یا یه بسته آموزشی برای دبیرستانی ها به اسم پایین پایین!!!!!!و امااااااااا..........یه هود که بگن چه خوب که از آشپزخونتون بوی غذا نمیااااد...........آره از قدیم اینطوری بوده!!!!!!!!!!!خدایییییییی با این تبلیغاشون روحیه مارو شاد میکنن!!!!!!!!!!!!!!بععععععععله

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه میخوام مثل لوک خوش شانس تو غروب افتاب با اسبم که پشتش سلنا نشسته محو شم فقط همین  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی های من اینه که یه مخاطب خاص جیگرداشته باشم،

بعد تو هر جمعی که میخوام قسم بخورم،

به دوست پسرم اشاره کنم،

بگم: به این برکت قسم

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که بفهمم پلنگ صورتی اون سکه ها یی که داشت از کجا در می آورد؟
آیا شاغل بود!!! 

ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکى از فانتزیام اینه که یه قنادى بزنم توش قند بفروشم!

یه عطارى بزنم توش عطر بفروشم!
یه قهوه خونه بزنم توش قهوه بفروشم!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که تو یک جای شلوغ گوشیم زنگ بزنه بعد من جواب بدم:
هرجوری میتونید گیرش بیارید.... فقط حواستونو جمع کنید زنده میخوامش ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیای امر خیرم اینه یکی از میلیونها خاستگار مایه داری که پاشنه در خونه دخترخاله ها و دخترعموهای 35 سالمو از جا کندن بیاد خاستگاری من! حالا خودشم نیومد راننده اش بیاد لااقل...


!!!!!والا با این فیس و افاده شون!!!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که به مامانم بگم: مامان برم برای کامپیوترم ی بازی بخرم؟ بعد بهم نگه:مگه ماه پیش نخریدی؟
آخه نه خداییش مامانه ما داریم؟؟؟؟؟؟  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی منم اینه که فرت فرت پول بریزم جلو معلمام که همشونم فرت فرت نمره هامو 20 کنن (مخصوصا ریاضی و فیزیک) :-(

حالا این حال زارمو کسایی میدرکن که تجدید شدنو وقت دوباره خوندن ندارن :))))

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه واسه ی بار هم ک شده اون چیزی رو ک سر میز غذا نشون میکنم و واسش هزار تا نقشه میکشم بابام یا ابجیم با کمال خونسردی فرتی برش نداره!!!!!!!!!!!!!!!!
والا بخدا!!!!
حصرت ب دل موندیم ی بار همچین حادثه ی رخ نده!!!
ایا شمام مث من هستین؟؟؟  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که هروقت سر سفره نوشابه باز میکنم بیستا لیوان طرفم نیاد بگن برای ما هم بریز واقعا برام فانتزی شده تاز بعضی موقع ها به خودمم هم نمی رسه!!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزیم اینه که اگه ازدواج کردم پسر دار شدم اسمشو بذارم مایع دستشویی فوم اوه....
خداییش خیلی کلاس داره
بعدشم بفرستمش مدرسان شریف درس بخونه !!!  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از مهمترین فانتزیای زندگیم اینه که یه روز برم کُره جنوبی فقط 48 ساعت بهم وقت بدن تمام چیزایی رو که توی این چند سال میخواستم از اینترنت دانلود کنم ولی بخاطر سرعت پایین نتونستم ؛ رو دانلود کنم و برگردم...

به خدا برمیگردم:)
اصن همینجا قول میدم خوبه؟؟
(کره جنوبی پرسرعت ترین اینترنت جهان را داره)

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیای من اینه که 1روز با چرخ دستی برم جلو دانشگاه شریف مدرک بفروشم بعد رییس دانشگاه به دانشجوها بگه از این دست فروشه هله هوله نخرید !!!
مدرک 10 شاعی ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که به بابام بگم دو هفته دیگه باید شهریه دانشگامو بدی اونم برگرده بهم بگه میبینی الان تو آمپاس شدیدی هستم تو هم هی قُمپز در کن شده دو تا کلیه مو میفروشم شهریه دانشگاتو میدم

منم بگم: دمت گرم، دمت گرم و به بالا نگاه کنم
آقا من از شما میپرسم اینم فانتزی من دارم؟

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی های ذهن من :
وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد
از خودت فرار کنی گم شی
برق بره با بزرگترش بیاد
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان ادامه مطلب ...

یکی از فانتزی هام اینه که ...

یکی از فانتزی هام اینه که یه ویروس کشف کنم که باعث بشه تمام مگس ها و پشه ها تبدیل به زامبی بشن و همدیگه رو بخورن؛ نسلشون منقرض بشه‏

*

*

*

یـــکــی از فــانـــتـــزیـــام ایـــنـــه کـــه ……
گـــوشـــیـــم ۱۲ســـاعــــتــــ گـــم بـــشــه بـــعـــد وقـــتـــی پـــیــداش کــنـــم
بـــبـــیـــنـــم اونـــی کـــه دوســـتــــش دارم ۱۰۰تـــا مـــیـــس انــداخـــتــــه و اس داده کـــه……
عــــزیـــزم نـــگــرانــــتــــم بــــهـــم زنـــگ بـــزن ….. 
ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام  اینه که:

بابام مثه ممد جواد تو مادرانه همش دنبال کارای دوستاش باشه و بیرون باشه بعد وقتی میاد خونه مامانم مثه زنش ک یادم نی اسمشو براش چایی بیاره بگه خسته نباشی !خیلی زحمت میکشی!!برات بالش پتو بیارم استراحت کنی عایا؟؟

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیهام اینه که یه دریایی یا اقیانوسی خشک بشه و من برم توش بگردم!!!
خدایا یعنی میشه...  ادامه مطلب ...

یکی از فانتزیام اینه که...


فانتزی من اینه که به مخاطب خاصم بگم عزیزم میخوای این سرویس طلا رو برات بخرم...اونم بگه ممنون عشقم ولی من تورو بخاطره خودت می خام نه این چرتو پرتا ...منم بگم میدونم قابلتو نداره

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزیه من اینه:


اگه دانشمندبودم یه ربات{رباط} اختراع میکردم که باقمه بیفته دنبال کسیکه دمپایی دستشویی خیس کرده!!! 

ادامه مطلب ...