پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه پاکن داشتم که می شد با اون کارای اشتباه زندگیمو پاک می کردم تا پیش خدا جونم شرمنده نباشم...!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که:
توی دوران نامزدی...
صبح برم دنبال نامزدم....
تاااا شب باهم بگردیم....
کلی خسته اش بکنم...
بعدش وقتی دارم میرسونمش خونه سرشو تکیه بده به شیشه بخوابه....
منم از سمت خودم شیشه رو بدم پایین....
از خواب بیدار بشه منو به فحش بکشه منم هی بخندم....
خخخخخخخخخ....  

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی هام از زمان بچگی این بوده که؛ یه روز بلاخره دست "کلاه قرمزی‏"‏ و "شنل قرمزی‏"‏ رو (به قول معروف‏)‏ بزارم تو دستای هم؛ اونا هم بعد از دو سال زندگی مشترک صاحب یه پسر و یه دختر دوقلو بشن به نام های "جوراب قرمزی‏"‏ و "زیرپوش قرمزی‏"‏ !!!
تا از آن دو اسطوره ای دیگر در صنعت سینما متولد شود‏!‏ ^_^

یکی از فانتزیام اینه که...


یکی از فانتزیای فیل کشم اینه که معلم ترسناکی بشم هرروز هم برم سر همه ی کلاسا هرروز بچه ها دعا کنن که پام بشکنه نرم سرکلاسشون موقعی هم که رفتم بگن بازم جردن باروس اومد هرروز هم با کلفتی کتاب بزنم سر یکی از بچه هارو بشکنم تا کیلومترها اونورتر کسی جرات نکنه از پیشم رد شه...کلا میخوام سیستم آموزشی رو کامل کنم

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه مجری اخبار شبکه 1 ، آقای حیاتی بازنشست بشه....

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه یه کار خوب پیدا کنم تا بتونم خرج یه عروسی ساده یه پول پیش برای کرایه یه خونه کوچیک برای ازدواج با کسی که دوستشدارم تا هی نگه بابام میخاد شوهرم بده....

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه بستنی داشته باشم که هیچوقت تموم نشه چیه خب مگه باید همه فانتزیا شاخ ودم داشته باشن!!!! فانتزیای من سادست...

شکمو هم خودتی........

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی ازفانتزیام اینه:
درحالی ک بابام داره مقدمه چینی میکنه واسه خاموش کردن کولرنس دستش
روبرده بالا ک کولروخاموش کنه.منم درحالی ک ازاشپزخونه ب سمت بابام
میدوم دادبزنم.ن بابا.خواهش میکنم اینکارونکن.بذارتاشب روشن باشه.بخاطر
ته تغاریت(خودم).بابام اشک توچشاش جمع بشه وبگه باشه دخترم.بعد روب
بقیه خانواده بگه:فقط بخاطرته تغاریم.بقیه هم درحالی ک ی آه ازسرارام
میکشن بادستای بهم گره کردشون بانگاهشون ازم تشکرکنن
یعنی میشه ک بشه؟
یادوباره بابام ضایعم میکنه؟

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزییام اینه که وقتی مامانم صدام میزنه بهم نگه برو چیزو از اونجا بیار
تازه توقع هم داره هم بفهمم چیرو میگه و هم کجارو .

کلا همه وسایل خونمون چیزه و همونجاست.

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه روزی اون کسی که پایین مطلب ها هی می زنه جالب نیست رو ببندم به تیر چراغ برق تا می خوره بزنمش بدم بهش بگم کتک خورت جالب نیست بد تو افق محو شم

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه روزی دسشویی های همه ی خونه ها مجهز به صداخفه کن بشن :))) که موقه انجام پروتکل شماره2 ادم مجبور نباشه انقد به خودش فشار بیاره که صداش خفه بشه :)))))))

یکی از فانتزیام اینه که...

من من من!.. فانتزی ای دارم.. فانتزی آزادی..فانتزی یک رقصه بی وقفه از شادی..من من من! ..فانتزی ای دارم از جنس بیداری..فانتزی تسکین این درد تکراری..درد جهانی که از عشق تهی میشه..فانتزی من اینه دنیای بی کینه ..دنیای بی کینه فانتزی من اینه..!..

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که دیگه داداشم شب نگه پاشو کامپیوترو خاموش کن برو بیرون میخوام بخوابم ، چراغم پشت سرت خاموش کن (آخه کامپیوتر تو اتاق اونه)

در اون لحظه بغض عجیبی گلومو دو دستی فشار میده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد