پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

یکی از فانتزیام اینه که...


فانتزی من اینه که به مخاطب خاصم بگم عزیزم میخوای این سرویس طلا رو برات بخرم...اونم بگه ممنون عشقم ولی من تورو بخاطره خودت می خام نه این چرتو پرتا ...منم بگم میدونم قابلتو نداره

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزیه من اینه:


اگه دانشمندبودم یه ربات{رباط} اختراع میکردم که باقمه بیفته دنبال کسیکه دمپایی دستشویی خیس کرده!!!  

یکی از فانتزیام اینه که...

سلامــ:)
الان داشتم تو سایت میگشتم که یه اس ام اس خوندم درمورد مادربزرگ ها.....
آخ که چقد دلم گرفت و تنگ شد واسه دو تا از عزیزام که دیگه نیستن:(
برام شده فانتزی ....اخرین باری که شهرستان بودم و من گیج نرفتم که ببینمشون:(
ای خداااااااااااااااااا هنوز باورم نشده.......کاش برگردم به محرم سال پیش و برم دل سیر ببینمشون....پدربزرگ و مادربزرگ عزیزم رو :(
اونایی که هنوز داریدشون قدرشون رو بدونید تا مث من بعدش حسرت نکشید .....
صلوات بفرستید واسه شادی روح همه ی عزیزای درگذشتمون......و سلامتی اونایی که هستن..........

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه تو این ماه رمضونی، حواسم نباشه ی چی بخورم. لامصب تو این ۴ سال ی بارم إتفاق نیفتاده!‏

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که:
تو خونه مثل کامپیوتر یه قسمت سرچ وجود داشته باشه که هر چی رو نتونستیم پیدا کنیم تو اون جا بنویسیم و اونم پیداش کنه و بیاره یا جاشو بهمون بگه جالب میشه نه؟

یکی از فانتزیام اینه که...

سلام.
یکی از فانتزیام اینه که دارم کنار یه رودخونه راه میرم با یه عینک دودی خفن مدل 2014 که هنوز توی بازار نیست.. که ناگهان از وسط رودخونه یه زیر دریایی به بزرگی 070 متر بزنه بیرون .منم که اصلا تعجب نکردم از کنارش رد بشم و صاحب زیر دریایی هم به خاطر این کارم هنگ کنه و کلا ریتارت بشه. اره داشتم میگفتم. بعد ناگهان عشجم زنگ بزنه بده من تو دردسر افتادم بیا کمکم منم زنگ بزنم بروبچ اوانجرس بیان . بعد از چند دقیقه معتلی با بروبچ اوانجرس برسیم ببینم بله هرکول و پسر جهنمی که تازه شاخشو تیز کرده عشجم رو گرفته منم که اصلا حال ندارم بگم داش هالک بزنه کتلتشون کنه و منم در اون حین(هین) لباسمو درارم و بم سوپر من و برم عشجمو از توی اون درگیری نجات بدم و با هم بریم به یه دنیای دیگه . و یدفعه مامانم با لگد بزنه تو صورتم بگه بسه دیگه بلند شو اون هیکل بریختو جمع کن حالم بهم خورد . ....

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که بدونم:
ادم هایی مثل محمد جواد واقعا وجود دارن؟ یا اینجور شخصیت ها فقط مال تو فیلما هستن؟

یکی از فانتزیام اینه که...

بدم می اومد واقعا به دوستانم هم میگفتم نکشید این سیگار لعنتی رو حتی با افراد سیگاری نمی پلکیدم .
وقتی بخاطرش با مادرم دعوا کردم بعدش مث سگ پشیمون شدم . تو دلم گفتم بخاطر یه دختره غریبه ببین چی کاری کردم با مادرم همونی که منو بدنیا اورد همونی که بهم تربیت داد همونی که بهم کمک کرد روی پام وایستم . همونی که شبا بیداری میکشید تا منو خواب کنه
از اون موقع من شدم یه پسر افسرده یه پسر بد اخلاق یه پسر سیگاری یه پسر فانتزی گرا .

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که دانشگاه قبول شم 13 سال درس بخونم دکتر شم بعد یه وانت بخرم گوجه بفروشم خخخخ

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که تو کنکور رتبه اول بیارم بعد بهم زنگ ببزنن تازه همون موقع هم تو تلویزیون هم نشون بدن بعد که خبر بهم میدن من خیلی عادی بگم خب ممنون خدافظ .
یعنی ضد حال میخورن ها
هی یعنی میشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد