پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از مهمترین فانتزیای زندگیم اینه که یه روز برم کُره جنوبی فقط 48 ساعت بهم وقت بدن تمام چیزایی رو که توی این چند سال میخواستم از اینترنت دانلود کنم ولی بخاطر سرعت پایین نتونستم ؛ رو دانلود کنم و برگردم...

به خدا برمیگردم:)
اصن همینجا قول میدم خوبه؟؟
(کره جنوبی پرسرعت ترین اینترنت جهان را داره)

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیای من اینه که 1روز با چرخ دستی برم جلو دانشگاه شریف مدرک بفروشم بعد رییس دانشگاه به دانشجوها بگه از این دست فروشه هله هوله نخرید !!!
مدرک 10 شاعی !  

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که آأامس خرسی رو اندازه توپ والیبال باد کنم بعد بترکه کل صورتم آدامسی شه ^_^
.
.
آرزو بر جوانان عیب نیس حااااجی :)))

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینکه یه 50 هزار تومنی رو خورد کنم همش و یک ریالی کنم بعد برم به 100 سال پیش یه دلی از عذا در بیارم ای حال میده ..... همشو خرج کنم :ِ
با این تورم مگه ادم فقط تو فانتزیاش سیر و سفر کنه !

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که تو محلمون ۱۰تاپسر غریبه به دختر همسایمون تیکه بندازن و من غیرتی بشم کله کنم برم براشون ۱۰تاشونو لت و پار کنم و بعد بهشون بگم “خودتون خواستین من دعوا نداشتم” ، بعد دختر همسایه این صحنه رو ببینه کف و تف قاطی کنه تا میخواد بیاد سمتم که ازم قدردانی کنه یهو مادرش با چادر گُل گُلی از خونه بیاد بیرون و ببینه ۱۰نفر پاره پوره رو زمین دارن خاک میخورن ، متوجه جریان میشه و با یه حالت بغض آلود بیاد سمتم بگه داماد من
من : بله مادر ؟
بگه : من همیشه آرزو داشتم همچین پسر رخشی داشتم !
من : ولی مادرم تو همیشه به چشم یه پسر بد منو نگاه میکردی ، تو همیشهیه کاری میکردی که آمارم پیش بقیه همسایه ها خراب باشه ، تو به من تهمت میزدی (با صدای آلن دلون)
در همین حین یهو صدای کف زدن به گوشم میرسه ، برگردم ببینم ۲۴۹ نفر دارن برام کف میزنن به خاطر جان فدایی و دیالوگ زیبام ، بعد یهو ببینم یه افق داره از سمت راستم میاد ، دوستداشتم بیشتر دیالوگ بگم که همسایه هابیشتر کف بزنن ولی مجبور شدم تا افق نرفته توش محو بشم

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی‌ از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه ، واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی‌ بی‌ پتو هم خوابمون نمیبره...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزایم اینه که:
اسم بابا رو بنویسم واسه کنکور بعدش هی بهش بگم”درس بخون!!”

یکی از فانتزیام اینه که...

دختر عموم میگفت:
فانتزیم اینه واسم خاستگار میومد بعد من می گفتم:شما اومدید منو بگیرین؟
اونا هم می گفتن:بله!
بعد من می دویدم و داد می زدم:اگه می تونید منو بگیرید…اگه می تونید منو بگیرید
بازی می کردیم کلی هم دور هم خوش می گذشت :))))))

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزیم اینه 1 شب، فقط 1 شب تا صبح بشینم پای نت
مامانم 675 بار نیاد بگه چی کار میکنی
(اگه مشغول درس خوندم باشم 1 دفم بیدار نمیشه ها)

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که . . .
برم از کره جنوبی (پرسرعت ترین اینترنت جهان رو دارن!) یه سیم بکشم به خونمون وصلش کنم به سیستمم بشینم با یه کلیک بازی دانلود کنم !! چ حالی میده خخخخخخخ

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام در دوران مدرسه این بود که توی سالن امتحانات روی دسته صندلی مینوشتم: : "پشت این صفحه را نخوانید." بعد پشتش برای کسانی که پشت دسته صندلی رو میخوندن مینوشتم: "دیدی فضولی!"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد