پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

یکی از فانتزیام اینه که...

دیشب داشتم خواب معلم سال سوم دبیرستانمو میدیدم که خیلی اذیتش میکردم
بعد5سال هنوز ازم ناراحت بود
اما باز خداروشکر که حسابی اذش معذرت خواستمو بوسش کردم و ازدلش دراوردم
بچه ها قدر مدرسه و معلماتونو بدونین یروز از خواب بیدار میشی و تنها آرزوت میشه اینکه بازم ساعت 7بری مدرسه
بعله اینطوریاس

یکی از فانتزیام اینه که...

آقا فانتزیم اینه یه روز یکی عاشقم بشه.بهش بگم عاشق چی من شدی؟بگه تو باهمه دخترا فرق میکنی این تفاوتت چشم منو گرفت.نم باخوشحالی بگم چه تفاوتی.اون بگه تو کلیپس استفاده نمیکنی این تفاوت بزرگ توءه.منم چون اعصاب ندارم میرم یه کلیپس بزرگ میگیرم میزنم.میگم حالا بگرد دنبال یه متفاوت تر
والا 

 

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از انتزیام اینه که بعد یه شکست عشق انقدر تو یه کافی شاپ بشینم که صاحبش بیرونم کنه بعدم من بهش بگم : باشه ! همه منو بیرون کردن ،یکی از قلبش ، یکی هم از کافی شاپ !!!
بعدش اونم با یه حالت خسته ای یه چک بخوابونه زیر گوشم که تا افق بندری بزنم ~_^

یکی از فانتزیام اینه که...

چرا درِ یخچالو شیشه ای نمیسازن تا قبل از باز کردن بفهمیم چیز جدیدی توش نیست؟ پس این دانشمندا چه غلطی میکنن؟ :|

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی ازفانتزیام اینه که
درجعبه ی دستمال کاغذی رو باز کنم وبرگ اولش عین آدم بیادبیرون...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که از سربازی برگردم ببینم مخاطب خاصم ازدواج کرده ، منم ضربه روحی بهم وارد شه بعد از دو ماه خونه نشینی و سیگار کشیدن و گوش دادن به آهنگای مرتضی پاشایی ، تصمیم به پیشرفت و طی کشیدن پله های ترقی بگیرم ، بعد برا ارشد و دکترا و فوق دکترا و فوق فوق دکترا برم خارجستان و بعد 15 سال با کراوات و پالتو و سیگار برگ و 7.8 تا چمدون وسیله برگردم خونه ببینم اونی که یه روزی مخاطب خاصم بوده حالا شوهرش مرده و حالا همه منتظرن که من برم خواستگاریش ، بعد در حالی که من دارم سیگارمو زیر پام له میکنم تو پس زمینه کاملاً سیاه و تاریک شب ، که مه هم همه جا رو پر کرده ، همسر خارجستانیم بیاد جلو و با لهجه خارجستانی داخلستانی بگه : سالام خانم ، از دیدنتان خویشحالم.

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که
چه تو مدرسه چه تو دانشگاه ،هیچکی به خاطرٍ از دست دادنٍ عزیزش غیبت نخوره...

یکی از فانتزیام اینه که...


فانتزی من اینه که روز معلم برا مدیرمون کلاه گیس بخرم (کچله‏)‏ بعد اونم منو اخراج کنه منم برم روبه رو خونه اش مرکز کاشت مو بزنم هرروز که از خونه بیرون رفت ببینه دق مرگ شه

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی هام اینه که سیبیلای بابا بزرگم رو از ته بزنم چون وقتی میبوسه صورتمو لامصب عین دریل پوستو سوراخ میکنه!!!!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی های من اینه که برگردم زمانی که بچه بودم با همون ذوق و شوق تخته های گچیمونو پاک کنم گچی بشم!
^_^

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که دیگه نبینم رو شیشه مغازه ای زده باشه باز است و درش قفل باشه...
اون یکی فانتزیمم اینه که بدونم صاحب اون مغازه دققیقأ پیشه خودش چی فکر میکرده؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد