پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی های معکوس من اینه:
با خانواده بریم پارک بعد در حال غذا خوردن باشیم یهو چشمم بیوفته به سلنا ببینم جاستین داره به زور سواره ماشینش میکنه مث میگ میگ خودمو برسونم بهشون و روی صندلی پارک وایسم بگم:هووووووی بچه سوسول ولش میکنی یا بچسبم یختو؟ بعد جاستین بگه:خب بعدش چه غلطی میخوای بکنی؟منم با اعتماد به نفس کامل بگم:میجو ام خر خرتو! بعد جاستین یه پخ بزنه بگه:مال این حرفا نیستی جوجه برو بزار من به کارم برسم!بعد من خون جلو چشممو بگیره در حالی که اتش خشم از پهلو هام میزنه بیرون تسبیمو به سمت افق بچرخونم و داد بزنم:مامااااااااان ! چاقومو بیا از تو شلوار کردیم بده من دستم بنده!بعد مامانم بیاد و با دسته ی ماهیتابه بکوبه تو فرق سرم بگه:توله سگ بازم جو گیر شدی! اخه تو شلوار کردیت کجا بود که بخواد چاقوت باشه!بعد ملت از خنده هلیکو پتری بزنن!بعد منم با صدای ایرج قادری داد بزنم بگم :ااااا ننننننه!
بعد بابام هم از اونور بگه:تو شلوارت انه! و اینبار ملت بپوکن از خنده و منم مث همیشه ضایع شم ولی برای اینکه تابلو نشه هار هار بخندم و صدای میمون انگولایی در بیارم و متلاشی بشم!

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه یه روز بیاد :
بابام: دخترم بیا هفتگیتو بگیر
مامانم: دختره گلم باید بگیری یه میلیون که چیزی نیس
من: نه نه انقدر اصرار نکنید حسابم داره میترکه هفتگی می خوام چیکار؟
بابام : دخترم خواهش میکنم بیا بگیر
مامانم : نیای بگیری شیرمو حلالت نمی کنم
من: ای بابا نمییییییییییییی خوامممممممم
بابام : یا میگیری یا دیگه ما پامونو تو خونه نمیزاریم(پس چی ؟فکر کردید میگن تو پاتو خونه نذار؟ نه می خوام بدونم عایا اینگونه می اندیشیدید؟نچ نچ نچ نچ )
من همچنان نمیگیرم. :آ
حالا اونا هیییییی اصرار هیییییییی من لوس بازی دز میاوردم  

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که وقتی در حال پارک دوبل هستم(آره داداش من یه دخترم که پارک دوبلم خوبه.چیه باور نمیکنی؟میتونی امتحان کنی)یه پسر سوسول بهم تیکه بندازه و بگه بابا پارک دوبل،بابا دس فرمون،از کی تا حالا دخترا پارک دوبل یاد گرفتن؟
منم در حالیکه دارم از ماشین پیاده میشم یه نگاه عاقل اندر سفیه فیلسوفانه بهش بندازم(نکن.گناه داره بد بخت)بعد هم در کمال خونسردی بگم از وقتی پسرا زیر ابروهاشونو بر میدارن.بعد هم در حالیکه گرد و غبار شدیدی هست توی افق محو بشم(آخه پاییز نزدیکه باد و خاک میاد)

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که اسم خواهرم دنیا باشه اسم شوهرش جهان باشه اسم بچش بشه مریخ

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه بچه دار بشم اسمشو بذارم پَـرچم, بفرستمش پُشت بوم :|
بعد همسرم بگه عزیزم پَـرچم کجاس؟
منم بگم پَـرچم بــــــالاس :|

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیای مامانم اینه که

بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه

فرستنده : شمارومخ ماجاداری ;)

یکی از فانتزیام اینه که...

ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ :
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺍﯾﻨﻮ ﺍﻭﻥ ﺑﺸﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﻗﯿﺪ ﺩﺭﺳﺸﻮ
ﺑﺰﻧﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﻫﯿﻨﯽ ﺑﺸﻪ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺑﭽﺶ
ﺍﻟﻨﮕﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﻔﺮﻭﺷﻪ
ﺁﺭﻩ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﻣﻦ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﯾﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ
ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ
ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻧﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ

یکی از فانتزیام اینه که...

نمیدونم چه حکمتیه که هم بیکارم .هم وقت نمیکنم به هیچکاری هم نمیرسم=)))))))))

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی هام اینه که اسم بچه م رو بزارم "برق‏"‏ !!
که هر وقت از خواست از خونه بره بیرون؛ داد بزنم: "برق رفت‏!‏‏"
هر وقت هم برگشت؛ هی بلند بلند بخندم‏!‏‏!‏‏!‏

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که یه لحظه هم که شده دوباره سرم رو بذارم رو شونه عشق اول زندگیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد