پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

پرتال تفریحی سرگرمی جوجو فان

بزرگترین سایت جوک و اس ام اس

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که مدیر مدرسه مون درحالی که سر کچلش میخاره و چهارصدتا بچه داره، جو بگیره با شیلنگ نارنجی مخصوص گاز به کلاس ما حمله کنه ومن از پشت شبیخون بزنم و با کف دستم که با روغن گیاهی مخصوص سرخ کردن چربش کردم،بخوابونم برآمدگی بالای کله اش و درحالی که داره گریه میکنه،سینه چاک کنم و بگم: بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
اونم با نامردی سلاح کشتار جمعی که با کمک مالی کشورهای دور خریده قسمت دفاعی کلاس رو هدف قرار بده بعد فرار کنه و منم درحالی که خون جلو چشامو گرفته؛
میکروفون رو بردارم و بگم: باهمه میخندی /با همه دست میدی / دستتو میگیرم /جفتک میندازی/
بعد اونم بیاد بگه باقر(اسمم) با قر بیا/باقر با قر بیا
و درحالی که دارم با قر میرم؛ سرگرد آموکسی سیلی پنجاه میلی گرم از اداره آگاهی بیاد جمع مون کنه.

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه
خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا 2 روز افسردگی میگیرم  

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزی من اینه که داییم یه پسر داشته باشه که اسمش " علی " باشه بعد هر وقت می خوام تو خونه در موردش حرف بزنم چون خیلی علی تو فامیل داریم بگم "علی دایی". بعدشم ذوق مرگ بشم.

یکی از فانتزیام اینه که...


فانتزی من اینه که مدیرمون بچه شو یه روز بیاره مدرسه...یوهاهاهاهو

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزی هام اینه که درس بخونم جراح بشم. تو اتاق عمل به این پرستارا که به دکترا وسیله میدن بگم پنس... چاقو... اونم همینطور که از قیافه ی عصبیه من هل شده اینارو بم بده تند تند بعد یهو بگم بوس!
میخام ببینم چیکار میکنه!

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که از سر کار بیام خونه بعد با خانومم دعوام شه بعد خانومم ببینه حالم خوب نیست بیاد این شعرو برام بخونه :
من اگه نباشم ، کی واسه همیشه تو رو میپرسته ؟
کی برات میمیره ؟ کی نمیشه خسته ؟
کی تورو میزاره روی دوتا چشماش ؟
کی اگه نباشی میگیره نفس هاش ؟
منم بگم : مدرسان شریف !

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیای من اینه ک تو یه شهر دیگه(شهر خودمون 1 بیمارستان داره) من چاقو بخورم بعد مادر شوهرمم قلبش بگیره منو ببر یه بیمارستان اونم ببرن یه بیمارستان دیگه.
بعد فاصله شوهرم با هر دو بیمارستان مساوی باشه.بدونم شوهرم اول
میاد بالا سر من یا میره پیش مادر شوهرم.
خب تکلیف خودمو بدونم طلاق بگیرم نگیرم.
چیه؟؟؟؟؟؟؟عقده ای خودتی ها

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که یه دوس پسرداشته باشم
باهاش دعوام شه هر چی از دهنش درمیاد بهم بگه
من قهرکنم راه بیفتم برم بگه کجااااااااااااا؟
منم بگم قبرستووووووون
بعد بگه الااااااهی من بمیرم بیایی قبرستون سرقبرم
منم همونجوری که بغض کردم بگم ...........یعنی میشه؟

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه ک وقتی بارون میگیره دست مخاطب خاصمو بگیرمو دوتایی بزنیم ب خیابون ،، بعدش دعوامون شه و اون ازم دور شه منم درحالی ک زیر بارون خیس شدم ..بارون از سرو روم میچکه رفتنشو ببینم و آخرش مث کمر شکسته ها بیفتم رو دوتا زانوم.. ولی ب دو دلیل این اتفاق نمیفته برام1اینکه من شدیدا سرمایم 2اینکه اصن مخاطب خاص ندارم..هعییییی

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه داداشم همون قدر مودبانه که با مخاطب خاصش میحرفه با من حرف بزنه از بس فحش خوردم دچار کمبود محبت شدم :(

یکی از فانتزیام اینه که...

فانتزیم اینه که یه بار فقط یه بار!!!!!!!! بخوام بیام پشت سیستم بشینم
همه ی اعضای خانواده تشنه شون نشه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد