مرا جای خودم بگذار
خودت را جای گهواره
و آغوشی تسلی بخش
کنارم باش همواره
جان رفته ولی زخم جفایت نرود
تاثیر دو چشم بی وفایت نرود
فرشی ز دل شکسته انداخته ام
آهسته بیا شیشه به پایت نرود ادامه مطلب ...
میدونی وقتی واست پیام نمیدم یعنی چی ؟
یعنی پیامی در حد مرامت ندارم با مرام !
*
*
*
*
هوای فاصله سرد است ، من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم
*
*
*
*
خواستی دیگه نباشی ، آفرین ، چه با اراده
لعنت به دبستانی که تو از درس هایش فقط تصمیم کبری را آموختی . . . ادامه مطلب ...
مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت
میکرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم میزد.
یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه
ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه
شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن و
در دم کشته شد.
مردی میخواست زنش را طلاق دهد.
دوستش علت را جویا شد و او گفت: این زن از روز اول همیشه می خواست من را عوض کند.
مرا وادار کرد سیگار و مشروب را ترک کنم..
ادامه مطلب ...
پیرمرد به زنش گفت:
بیا یادی از گذشته های دور کنیم
من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:”آیا این تبر توست؟”
هیزم شکن جواب داد: “نه”
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: “نه”.
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
ادامه مطلب ...
تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است , اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !
*
*
*
*
من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد
*
*
*
*
عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم
و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت” ادامه مطلب ...
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
*
*
*
*
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند…
*
*
*
*
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ”
فهمیدم
پای ” او ” در میان است …
*
*
*
*
اجازه … ! اشک سه حرف ندارد … ، اشک خیلی حرف دارد!!! ادامه مطلب ...
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی . . .
*
*
*
*
دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو
همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت !
*
*
*
*
محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست
*
*
*
*
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند . . . ادامه مطلب ...
من به عکس تو دست میکشم…
تو بـه عکس من…
دست میکشی از من…
*
*
*
*
با سیگار کشیدن کسى مرد نشد
ولى
با نامردى، خیلى ها سیگارى شدن…
*
*
*
*
میروم ز دیده ها نهان شوم
می روم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایی تو می کشد
یا تو را دوباره مهربان کنم
ادامه مطلب ...
«آنجا که ازدواجی بدون عشق صورت گیرد، حتمأ عشقی بدون ازدواج در آن رخنه خواهد کرد.»
بنیامین فرانکلین
*
*
*
*
«در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.»
آلبرت اینشتین
*
*
*
*
«آنگاه که عشق تورا میخواند، بهراهش گام
نه! هرچند راهی پرنشیب. آنگاه که تورا زیر گستره بالهایش پناه میدهد،
تمکین کن! هرچند تیغ پنهانش جانکاه. آنگاه که باتو سخن آغاز کند، بدو
ایمان آور! حتی اگر آوای او رؤیای شیرینت را درهمکوبد، مانند باد شرطه که
بوستانی را.»
جبران خلیل جبران
ادامه مطلب ...
امروز که آینه جوابش سنگ است
در ذهن زمانه عشق هم بی رنگ است
هر کس که نداند تو خودت می دانی
آری به خدا دلم برایت تنگ است
مقیاس اندازه گیری فاصله متر نیست اشتیاق است
مشتاق که باشی حتی یک قدم نیز فاصله ای دور است ادامه مطلب ...
من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم ؟
گر نیایی به خدا بی تو بمیرم چه کنم ؟
در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم
که من از عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم ؟
خیلی وقته که منو ندیدی و ندیدمت
با خودت فکر نکنی که از دلم بریدمت ادامه مطلب ...
گاه این نازک دلم یاد رویت می کند
گاه با دیدار گل یاد بویت می کند
گاه با دلواپسی در کنار پنجره
از هزاران قاصدک پرس و جویت می کند
از انتهای خیالت تا هر کجا که بروی
بازهم بهم می رسیم
زمین بیهوده گرد نیست ادامه مطلب ...